۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

کرسی شعر

دوستانی دارم بهتر از آب روان. نرم‌تر از صبح پرند. تن تو مثل سپیدار بلند. به سراغت اگر می‌آیم، نرم و آهسته می‌آیم. که مبادا در این خانه به روی همه کس بسته شود. در بلندی شاید، کفتری می‌خورد آب. شاید این جمعه بیآید، شاید. و خدایی که در این نزدیکی است.

برچسب‌ها:

8 نظر:

در ۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۵۵, Anonymous صبـــا گفت...

به اين طبع شاعريت افتخار مي‌كنم ميثـــم
:))

 
در ۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۹, Anonymous ناشناس گفت...

توی بلاگ پنگول نوشتهبودی
قشنگ بود میثم جان

 
در ۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۳۰, Blogger میثم الله‌داد گفت...

آره فرناز. نخواستم به فراموشی سپرده بشه. خواستم یه جایی ثبتش کنم. خیلی آخه روش کار کردم.
:)))

 
در ۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۴۶, Blogger رهگذر گفت...

میثم شعرهات من رو یاد کارهای استاد می ندازه ... سبکت یه جور مینی مالیده ی لهیده ی هنریه

 
در ۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۵, Blogger یک قلم گفت...

چقدر آشنا هست این شعر برا من ...

 
در ۳ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۵۱, Blogger قاصدک گفت...

تو مي توني ميثم
مطمئنم!

 
در ۴ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۵۶, Blogger جنون ِ جنوبي گفت...

برادر اله داد شما اين اشعار زيبا را خوب ميكس فرموديد !!!!ه

 
در ۴ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۰۹, Blogger نویسنده مهمان گفت...

کامنت ما رو دزدیدن
دارن باهاش پز می دن

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی