۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

بگرد، ‌پیدایم کن

از وقتی که نگاهت را عاشقانه بلعیدم، دیگر مرا ندیدی.

برچسب‌ها:

11 نظر:

در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۱۹, Blogger صبــــا گفت...

تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست
دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست

 
در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۴۵, Blogger رضا گفت...

خب تقصیر خودت بود.وقتی نگاهش رو ببلعی دیگه چه جوری ببینتت.

تو اعمال عاشقانه ت تجدیدنظر کن

 
در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۴۵, Blogger قاصدک گفت...

هرکی اینو می گفت قشنگ نبود
ولی چون بردیا گفته :
wow

;-)

...
زیبا بود ، جدی

 
در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۴۷, Blogger میثم الله‌داد گفت...

نبلع خب. نبلع!

 
در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۴۸, Anonymous داریوش گفت...

تخ کن، تخ کن، تا تو گلوت گیر نکرده

 
در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۵۳, Anonymous شهرزاد گفت...

خوب مي خواستي اينقدر شكمو نباشي تا اين بلا سرت نياد :)))

 
در ۱۷ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۰۸, Anonymous ناشناس گفت...

نگاهم را بلعیدی ، نمی بینی که فقط تو را می بیند!!

 
در ۱۷ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۵۱, Anonymous مصطفی موسوی گفت...

بلعیدن با نگاه عاشقانه زیاد جور در نمیاد

از نظر زیبا شناسی این دو تا میماسن کنار هم

بلعیدن.... آدم یاد نشخوار توی یه مزرعه یونجه میوفته
یا مثلا یه عمله خیلی گشنه که با دو تا گاز یه ساندویچ دو نونه رو میبلعه

 
در ۱۷ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۱۳, Blogger نویسنده مهمان گفت...

@مصطفی

خیلی باحال بود

لوووووووووووووووووووووووووول

 
در ۱۷ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۱۶, Blogger نویسنده مهمان گفت...

@مصطفی
البته فکر نکنم فقط عمله ها ببلعند چیزی رو

ولی گرسنگی رو موافقم

کسی که گرسنه س می بلعه
گرسنه بودن هم عیب نیست
حالا ممکنه یکی گرسنه ی یه نگاه باشه

 
در ۲۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۵۳, Blogger پوریا منزه گفت...

آخه عینک زده بودم ! :دی!

هر وقت نقدم اومد نقد می کنم بردیا جان. : )

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی