۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

خساست

ما انسان هایی  هستیم خسیس در بیان احساساتمان
حتی از یک اس ام اس دوستانه هم دریغ می کنیم ،مبادا طرف فکر کند که دوستش داریم

برچسب‌ها:

9 نظر:

در ۱۲ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۳۸, Anonymous null گفت...

اینجوری ام می تونست شروع بشه:

ما انسان هایی هستیم گــدا !

حالا بیان احساسات و غیره نداره، گدا خودش یک کلمه ی جامع و کامله!!

تجربه نشون داده مردم با چیزی که هستند بیشتر همزاد پنداری می کنند ( منظور کلمه ی گدا) :دی

 
در ۱۲ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۰, Anonymous null گفت...

عالی ...

پرفکت ...

ممنون ...

تنکس ...

 
در ۱۳ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۲۸, Anonymous رضا گفت...

راس میگی
از اونطرف هم البته افرادی هستن که تا بهشون میگی سلام فک میکنن عاشقشون شدی
اونم سینه چاک

 
در ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۰:۵۱, Anonymous خانوم ميم گفت...

و البت گاهي هم مواجه با انسان هايي بي جنبه لابد!

 
در ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۲:۲۷, Anonymous null گفت...

آدما ممکنه با مواجه شدن با بعضی درخواستها !!! فکر کنند که طرف عاشق ِ سینه چاکشونه ولی هیچ کسی، هیچ موجود زنده ای ( حتی انسان ها!!) تا حالا با دریافت اس ام اس همچین فکری به مغزش ( در صورتی که در سلامت عقل کامل باشه) خطور نمی کنه ! خاطر جمع، من تضمین می کنم !

نا گفته نمونه که بعضیا هم از خداشونه طرفشون اینجوری فکر کنه ( عاشق ِ سینه چاک) بلکه ازشون سوءاستفاده کنن !

 
در ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۸:۳۹, Anonymous رضا گفت...

null هم درس میگه البته
دیگه خدایی اس ام اس دادن که چیزی نیست
البته بعضیا هم هستن که از 16 تومنش میترسن.به جای اس ام اس دادن مثلا تک میزنن.وای که من اگه اونطرفی که این کار رو باب کرد گیرم بیفته....بک پدری ازش دربیارم

 
در ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۱۷, Anonymous ناشناس گفت...

نمیشه حرف اون دوست ناشناس رو به همه تعمیم داد ، باور کن هستند کسانی که از تبریک عید و تولد و خیلی چیزای دیگه دریغ می کنند انگار چیزی ازشون کم میشه ، انگار یه اس ام اس تبریک عید و تبریک تولد و اینجور چیزا براشون خطر آفرینه ، به خدا هستند همچین آدم هایی باور کنید



آخ رضا منم از اون تک زنگ ها متنفرم ، یه بارم از طرف من بکشش

 
در ۱۶ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۳۳, Blogger ب.زهری (ب.تکرار) گفت...

راستش ما همچین آدمایی هستیم... /اما چرا ؟ / چون عشق و علاقه مسئولیت به همراهش داره / و ما نمی خوایم بار زیادی از مسئولیت رو حمل کنیم

 
در ۱۶ فروردین ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۳۳, Anonymous ناشناس گفت...

نمیدونم بهنام جان، یه جور حس ترسه ترس از خیلی چیزا ولی برای اونی که جواب نمی گیره یه جور حس بغض :(

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی