۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

آخرین پُستِ «آمیب 45 کروموزومی» در مینی‌مالیده...

حکایت ما هم شده حکایت اون یارو که داشت غرق می‌شد بعد بهش گفتن یواشتر داد بزن، بچه خوابیده!

5 نظر:

در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۴۱, Anonymous Helen گفت...

چی؟ کی؟ کِی؟

 
در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۲۶, Anonymous درنین گفت...

سلام

ولی‌ شما داد خودت رو بزن.

بهترین ها

 
در ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۴۹, Anonymous فرناز گفت...

چرا؟

 
در ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۲۷, Blogger BānØØЎê ĢĦām گفت...

اما حکایت ِ من حکایت ِ زنی است که دارد غرق می شود و از صدای بازی کودکان صدایش را نمی شنوند

 
در ۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۴۶, Blogger درسا کیا گفت...

اون يه نفر اگه زرنگ باشه شنا ميكنه مي‌ياد جلو، وقتي كسي اهميتي به فريادت نمي دهد شنا كن!

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی