ایمان
نگاهم که به نگاهت میدوزد؛لبم که به لبت می‌رسد؛
چنانم به آتش می‌کشی؛
که ایمان می‌آورم خدا نمی‌تواند «مرد» باشد؛
هیچ مردی ایـــنقدر «مهربان» نیست!
برچسب‌ها: بابالنگدراز
ارسال توسط ناشناس @ ۱۳:۴۴
۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه
لبم که به لبت می‌رسد؛
چنانم به آتش می‌کشی؛
که ایمان می‌آورم خدا نمی‌تواند «مرد» باشد؛
هیچ مردی ایـــنقدر «مهربان» نیست!
کم هم زیاد است.
دست اندرکاران
پستهای قبل
- بخند...؛ تا دنیا به«روم» بخنده!
- منتــــــالیســـــــــــت
- ریق
- دلتنگت کردم چون:
- تنهایی
- فقط برای یک جو برادری
- چرک کف دست
- میان ماه من تا ماه گردون
- خدا و بنده2
- خدا و بنده!
اشتراک در
پستها [Atom]
12 نظر:
نع اولش اصلا خوب نبووووووووووووووود
3جمله اول خوب نیست. 2 جمله آخر بدون هیچ توضیح اضافه ای خیلی بهتره
فک کنم "میدوزت" توی خط اول غلط باشه.
چنین فعلی نداریم.احتمالا اشتباه تایپ شده
ایده خیلی خوبی داره ولی خوب نپروروندیش
سه خط اول اضافیه
دوخط آخر رو هم خیلی بهتر میتونستی بگی
غافلگیرکننده
منم فکر می کنم می دوزد باشه.
با نظر رضا در مورد خوب بودن ایده و بد پرورندونش موافقم
lمنم می خواستم بگم می دوزد درسته ،
منم با همتون موافقم:)
اینو تو گودر لایکش کردم فقط به خاطر جمله قشنگ آخرش:D
خیلی قشنگ بود . به این حرفت ایمان دارم
لینکت کردم اگه خواستی لینک بده
برادران مینی
این برادرمونو لینک کنید:دی
@هومن
وبلاگ مینی مالیده یه وبلاگ گروهیه و کسی رو لینک نمی کنه
نميدونم چرا اين نوشته انقد نمره منفي گرفته
فرناز تو كه دختري مثبت ميدادي نامرد!!!
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی