۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

استعداد ناكام مانده

كلاغه مي گفت :
قار
قار


ننه اش ميگفت زهر مار

برچسب‌ها:

8 نظر:

در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۰۳, Anonymous الهام از اصفهان گفت...

ها ها ها!
عجب نقد تند و تيزي;)

 
در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۱۲, Blogger یناپ گفت...

جای سمن خالی

اگه بود این پست رو تحریم میکرد!

 
در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۳۸, Blogger یناپ گفت...

باباش میگه ولش کن
چادر سیاه سرش کن
از خونه بیرونش کن


آخه این چیه نوشتی؟:دی

 
در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۵۲, Blogger صبــــا گفت...

يعني ديكشنري ليلايي اينجا موج مي زنه ها
:))

 
در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۰۲, Blogger نویسنده مهمان گفت...

یعنی می خوای القا کنی که حق تو رو هم خوردن؟

زاغارت رو چه به این حرفا.

 
در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۴۶, Blogger یناپ گفت...

الان میفهمم که این چیه که نوشتی
:))

از طرف بردیا تهیدد شده بودی؟:دی

 
در ۲۵ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۴۱, Blogger درسا کیا گفت...

کلاغه میگه عر عر ..........!

 
در ۲۶ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۲:۳۱, Blogger میثم الله‌داد گفت...

کلاغ چیه؟ در مورد فیل صحبت کن.

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی