۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

رنگ رخساره..

کجا آسمان همه‏جا همین رنگ است؟؟..
آنجا که تو قدم می‏زنی گلی رنگ است... تو حتی گونه‏های آسمان را خون می‏اندازی!

برچسب‌ها:

9 نظر:

در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۱۴, Blogger Unknown گفت...

حدیث جان من به دلیل انحرافات شدید فکری
!!!!این تیکه اخر "تو حتی گونه‏های آسمان را خون می‏اندازی!"...
رو یه جور دیگه برداشت کردم
وترکیدم ازخنده
مرسی!!!

 
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۴۰, Blogger حدیث علی مدد گفت...

من این و نوشتم احساساتتون و قلقلک بدم! تو می خندی؟؟ D:

 
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۱۴, Blogger نویسنده مهمان گفت...

عالی بود

....

حالا رضا میاد گیر می ده که چرا فقط گفتی عالی بود

خب عالی بود دیگه حاجی

 
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۳۴, Blogger داریوش گفت...

خو منم مجبورم بگم که قشنگ بود، جون خودم هیچی به ذهنم نرسید بگم

 
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۳۶, Blogger داریوش گفت...

ولی اعتراف میکنم که این عاشقانه های حدیث خیلی قشنگن، هر چند من نه خندم گرفت و نه احساساتم قلقلکی شد

 
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۹:۰۵, Anonymous ناشناس گفت...

لپام گل انداخت

 
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۴۸, Anonymous ناشناس گفت...

اینجا همیشه آسمان همین رنگ است !! تک رنگ !

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۸:۴۹, Blogger رضا گفت...

خوب بود خانوم.حال حداقل میفهمم چرا آسمون بعضی وقتا اون رنگی میشه.

به سبک بچه های مینی مالیده: دوسش داشتم اینو
مرسی خانوم

داره عاشقانه های مینی مالیده میرسه به پای سیاسی کاریاش

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۸:۵۰, Blogger رضا گفت...

خانوم اجازه
این بهانه خیلی منحرفه.از کلاس بیرونش کنین.

گرچه ما هم ترکیدیم از خنده با خوندن کامنتش

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی