۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

بر"هیـــچ" نمیتوان دل بســت

آنکه میان ماندن و رفتن تردید می‌کند، یک روز از گذر بغض، تردید، اعتراض و همهمه خواهد گذشت
بر"هیچ" نمی توان دل بست ، نمی‌توان!

برچسب‌ها:

7 نظر:

در ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰:۴۶, Anonymous null گفت...

به هیچ " بـاید " دل بست !

 
در ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰:۴۸, Anonymous null گفت...

به هیچ " بــاید " دل بست !

 
در ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰:۵۴, Anonymous ناشناس گفت...

چرا؟

 
در ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱:۰۳, Anonymous null گفت...

چون :" به هیچ نمی توان دل بست " مساوی با اینه که " به هیچ باید دل بست "

هر دوتاش یعنی تهی ... یعنی هیچ .. یعنی پوچ

(:

 
در ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۸:۱۶, Anonymous رضا گفت...

یاد اون آهنگه افتادم.ستار.اونجایی که میگه:
مگه میشه از عروسک شعر عاشقونه ساخت؟
عاشق چیزی که نیست شد؟
روی دریا خونه ساخت؟

 
در ۱۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۲۳, Anonymous شیدا گفت...

جمله های شما خیلی قشنگه دوستشون دارم

 
در ۱۹ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۱:۳۶, Anonymous ناشناس گفت...

ممنون شیدا جان نظر لطفته :*

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی