۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

جهان سوم!

جهان سوم جاییست که «گاوهایشان» مقدسند؛
و «مقدسینشان» گاوند.
و «بت‌هایشان»، خود زمانی «بت‌شکن» بوده‌اند.

برچسب‌ها:

18 نظر:

در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۹, Blogger ..... گفت...

چرا اینجا رو ول میکنی؟
این اخلاقت رو بذار کنار، هرکاری رو نصفه و نیمه ول میکنی
وبلاگت رو هم اگه نبستی از ترس این بود که فحش بخوری
این اخلاق گندت رو بذار کنار
اینقدر روی اعصاب دیگران نرو!!

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۴, Blogger ..... گفت...

عجب!!!
نمیدونم چی بگم
ولی به نظرم کار اشتباهیه حالا هر دلیلی هم داشته باشه!!!

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۵۸, Anonymous ناشناس گفت...

ددی اون جمله آخر رو پاک کن بابا، ا ِ ه

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۵۹, Anonymous ناشناس گفت...

بهت میگم اون جمله آخر رو پاک کن دِ هه

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۲, Blogger ..... گفت...

اگه زبون حالیش میشد که اون جمله آخر رو نمینوشت
دلش کتک میخاد
شیطونه میگه چن تا فحش بکشم بکش تا آدم بشه
خجالت بکش ....

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۴, Anonymous ناشناس گفت...

واقعا که ه ه ه

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۱۱, Blogger م. گفت...

بابالنگدراز @
اولش بگم که خیلی خیلی متاسف شدم وقتی دیدم خداحافظی کردی. امیدوارم تجدید نظر کنی.

در مورد صحبت با پنگول، بله خب ما معمولن با بچه ها در مورد کیفیت کار بقیه تبادل نظر میکنیم. موضوع در همین حد بود نه بیشتر.
در مورد لایک خور، اصلا باهات موافق نیستم. در واقع لایک خورها فقط اون دسته از مطالبی هستن که بهتر منتشر میشن. نه الزاما اونایی که خوب هستن. نمونه اش خیلی از پست های مملکته داریم یا همین مینی مالیده.
در مورد ضعف نوشته هات، ببین من تاکید کردم که نظر منه. خیلی وقتها ممکنه اکثریت در اشتباه باشن. من توی بحثم با پنگول گفتم نوشته های شما (البته نه تمامش) یک جور نوشته های عوام پسند ولی بی محتوا یا بد محتواست. خیلی وقت ها هم محتوای تکراری دارن. مثل همین پست خدا نمی تواند مرد باشد. این پست هرچی بیشتر لایک بگیره من برای خوانندگان گودر بیشتر متاسف میشم.
در مورد اتینکه مینی ژانر خاصی نداره، البته من روشن صحبت کردم. دوباره بیشتر توضیح میدم که حرف من این نیست که عاشقانه نوشتن خوبه یا سیاسی نوشتن بده. من میگم وقتی میرین زیر عنوان "گروهی" باید این گروه بودنتون، این تفاوت اندیشه هاتون بنظر بیاد. اینجا متاسفانه شده مسافرخونه. هر بار یکی میاد و یه مدتی یه موجی راه میندازه و بعد هم میره. یعنی دقیقا کاری که شما داری میکنی.

نکته مهم دیگه اینکه من فقط انتقاد کردم. قصدم واقعن تخریب نبود. برام مهمه کهاینجا بهتر بشه.

و در آخر امیدوارم در نظر بگیری که اگه فکر میکردم نویسنده مستعدی نیستی، یا اینکه مینی رو واقعن دوست نداشتم، هیچوقت انقدر وقت صرف کامنت گذاری نمیکردم. دوست دارم باشی و در کنار بقیه بهتر شدنت رو ببینم.

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۲۷, Anonymous ناشناس گفت...

@بابا لنگدراز
فکر نمی کنم کار درستی باشه که بخوای ول کنی و بری.
من با اجازه ت جمله ی اخر رو حذف می کنم.

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۳۰, Blogger جادوگر گفت...

واسسا مینیم بابا، چی چی آخرین پستم بود؟؟ مگه دست خودته؟؟ من به عنوان یکی از طرفدارای پر و پا قرصت خودم به شخصه میام پیدات می‏کنم و می‏کشمت اگر همچین کار ناجوانمردانه ای کنی و بذاری بری

لوس نشو دیگه، خدااااااا می‏نویسی ، از وقتی اومدی مینی‏مالیده سبک و سیاقش عوض شده و واقعاً خوشحال می‏شم از اینکه میام اینجا، تا قبل از اومدنت انگار روح نداشت اینجا

جدی گفتم، اگه بری خیلی بدی !

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۳۳, Blogger جادوگر گفت...

میلاد @

میلاد بیام خفت کنم؟؟؟ نه واقعاً دلت کتک می‏خواد؟؟؟ این چه کاری بود کردی برادر من؟؟؟ کجاش عوام پسند می‏نویسه، به این خوبی می‏نویسیه، یعنی وختی نوشته‏هاشو می‏خونم، دستام دقیقاً زیر چونمه و لذت می‏برم از نوشته‏هاش

چرا بچه رو دپ کردی؟؟ چرا اینجوری گفتی؟؟ چرا دلشو شکوندی؟؟ یالا از دلش دربیار

اسمایلی بغض

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۳۴, Blogger جادوگر گفت...

راستی پستت خدااااااااااااااااااااااااااااا بود

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۴۶, Anonymous ناشناس گفت...

@جادوگر جون
سه سوت آدم می فروشی دیگه؟

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۵۱, Blogger جادوگر گفت...

مهندس @

من؟؟ کی؟؟ کجا؟؟ چی؟؟ کیو فروختم؟؟؟

چه خبر شده، به منم بگین، خدا مرگم بده، اسمایلی هق هق

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۵۶, Blogger جادوگر گفت...

بابا مهندس توام خدا می نویسی ولی نبودی دیگه یه مدت ، قبول کن فعالیتت کمرنگ شده بود وگرنه تو خدائیت سر جاشه فقط برات شریک اضافه می‏شه :دی

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۱۷, Anonymous ناشناس گفت...

استغفرالله

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۱۷, Blogger جادوگر گفت...

بابا لنگدراز@

بچه‏های مینی مالیده خودشون سالی یه بار سر میزنن به اینجا تو خودتو ناراحت نکن که چرا ازت حمایت نمی‏کنن ((:

آقا پنگول،اسم منم بنویس جزء نویسنده‏های مینی‏مالیده ، یالا، بدو بدو، ببینه منم ازش حمایت میکنم :دی

.....

پنگول نگفتی کیو به خیار فروختما :دی

 
در ۲۸ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۱۴, Anonymous ناشناس گفت...

@بابا لنگدراز
شدیدا فکر می کنم بمونی بهتره و اعضای مینی مالیده هم ازت حمایت می کنن. اونایی که نیستند و یا کم حضور دارند که قاعدتا نمی تونن حمایت کنن و مطمئن باش که مدیریت مینی اگه مشکلی در یکی از نویسنده ها ببینه یا نخواد که باهاش همکاری کنه تعارف نمی کنه و مسئله رو باهاش در میون می ذاره.
کما اینکه یکی از پست های خود من بنا به دلایلی حذف شد.
خوشحال می شم که بمونی .
ولی مینی مالیده هم جایی نیست که کسی رو بخواد علی رغم میلش نگه داره.
منتظر جوابت البته نه در اینجا می مونم.
فکر می کنم این بحث در همین جا ختم بشه بهتره.

 
در ۱۸ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۲۶, Anonymous آيدين گفت...

آخرش بود ! متشكر

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی