عذاب
عذاب‌آور‌تر از تحمل آدم‌های بی‌منطق، تحمل آدم‌هایی‌ست که ادای منطقی‌بودن را درمی‌آورند...برچسب‌ها: یک‌بارگی
ارسال توسط ذهن ِآشفته @ ۲۳:۱۳
۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه
کم هم زیاد است.
دست اندرکاران
پستهای قبل
- آقای رئیس جمهور!
- برای آزادی
- ... جان مریم چشماتو وا کن . . .
- زنای ذهنی/ سنگسار ذهنی
- خطاب به آیندهگان
- 1
- جنبه2
- اتـحـاد
- سستترين خانهها، خانهی عنكبوت است
- شاید از امروز...
اشتراک در
پست‌ها [Atom]
18 نظر:
توی پست‌ها که انگار قاعدتن باید "کم هم زیاد" باشد. پس، از همین‌جا سلام به همه‌ی مینی‌مالیده‌نویس‌ها و مینی‌مالیده‌خوان‌ها.
و ممنون از مدیریت به‌خاطر انتخاب و اعتماد.
ا ِ ه شماااااااااااااا
خوش اومدی آقا :D
صفا آوردی
به به اسم آشنا دیدیم اینجا
بابا حسابی پرکار شدی ها
تبریک می گم
خوشحالم که یه انسان هوشمند به جمع ما اضافه شده
فرناز (کامنت اول و دوم)
ممنون!
ای بابا. من از همه کم‌تر
دیلماج
به! منم منتظر نبودم اینجا آشنا ببینم!
ممنون
عجب!!
ایشالا که موفق باشی.
خوشم آمد از آمدنت. خوش اومدی.
خوش اومدی علی جان
ظاهرن پست اولتونه
خيلي خوب بود
بيشتر از يه شروع معمولي :)
به این میگن حرف حسابیه با منطق
ممنون از لطف همه
ادا...
داشت یادم میرفت چه بیماری رایجیه.اه
پستت عالی بود به خدا:)
اوه
من فکم وا موند
من فکر میکردم تو دختری:دی
امیدوارم سایه نوشته‌های خوب تو نقص نوشته های ضعیف رو پوشش بده:)
ضمنا...یه چیزی...بابت تمام حمایتهایی که در اون پست حجاب از من کردی ممنونم ازت:) فکر کنم فقط تو پشتم بودی:دی البته پشت از اون لحظو نمیگما...از این لحاظو میگم:)
سعی میکنم بیشتر وب شخصی خودتو پیگیری کنم:)
راستی علی تو همونی هستی که اون شش هفت ماه پیش واسه من کامنت میذاشتی؟ اون موقع هم یکی به اسم ذهن آشفته واسم کامنت میذاشت.
بابالنگدراز
ای بابا! نه که زن بودن بد باشه ولی خدایی کجام شبیه دختراست؟ :))
بابت اون دفاع توی پست حجاب عرض کنم که آقا من پشت کسی نبودم به خدا :))
خواهش هم "نمی‌کنم". چون به‌خاطر شخص تو نبوده حرف‌هام. دفاع از اندیشه‌ای کردم که به نظرم درست بوده. همین من پس فردا هم ممکنه از همین تو انتقاد هم بکنم. تشکر نداره. فقط دیدم خیلی داره ناجوان‌مردانه حمله می‌شه بهت اومدم که اون بار رو تنها به‌دوش نکشی. فکر کردم حالا که موافق این اندیشه‌ام خیلی دور از انصافه که فقط لایک بزنم و بشینم از بیرون له شدن تو رو ببینم. همین! و خودت بهتر می‌دونی لابد که اصلن نمی‌شناختم‌ات حتا.
وبلاگ‌ات هم والا اومدم چندبار اما کامنت یادم نیست گذاشته‌باشم. شاید یکی بوده هم‌اسم من. شاید هم از اینا که می‌رن به اسم این و اون دعوا راه بندازن
حالا می‌دونی جالبی قضیه کجاست؟ من خیلی سفیهانه فکر میکردم تو دختری! بی‌توجه به این‌که اسم‌ات "بابا"لنگ‌درازه، جودی‌ابوت می‌یومد تو ذهنم و دختر تصورت میکردم!
برای گروه مینی مالیده:
حسن انتخابتون و برای عضو جدید تبریک می گم !
باهوش ! با استعداد و خلاق !
همین.
آره...میدونم.شما از اندیشه دفاع کردی نه شخص من و حرفت درسته.اما از این لحاظ میگم دمت گرم که حدود صد و پنجه شصت نفر لایک زدند اما یکیشون نیومد مرد و مردانه بگه چرا لایک زده و اندیشه نویسنده چی بوده و نشستند تا یه عده با شرافت من حتی تو گودر بازی کنند.
واسه اون میگم دمت گرم.ولی خوب گفتیا...فقط هدفشون له کردن بود.و این که من با دست خودم کنار بکشم.
هه...چه جالب:) من پسرم.همین الان جلو آینه به خودم ثابت شد:دی...ضمنا قدم هم کوتاهه:دی
حاجی موفق باشی. نوشته‌های عالی؛ متعالی!
علی جان خوش اومدی
موفق باشی
akhe in yarooyi ke manfi dade cheghad daghoon boode
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی