۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

جنبه2

برای کسی که امروز ، آزادی را به بی حجابی می داند
چه تضمینی ست که فردا به بی لباسی نداند ؟
 
جنبه ی 1 (+)

برچسب‌ها:

122 نظر:

در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۲, Blogger دان کی شوت گفت...

حرف شما درست
اما اون که بی حجابی را جرم می داند چه؟

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۵۳, Blogger جادوگر گفت...

ببین یاسمن خانوم من هم مثل شما عقاید مذهبی دارم ولی هیچ وقت اینجوری به قضیه نگاه نمی‏کنم !

فوقش هم که به بی‏لباسی بدونه ! اصلاً به هرچی دلش می‏خواد بدونه! به کسی چه، خوبیش اینه که هرکی دین خودش رو داره، مثل بقیه‏ی کشورا، نه این به اون زور میگه و تحقیرش میکنه نه اون یکی به این یکی ! والا ! حداقل یاد میگیرن چطور در یک جامعه با عقاید مختلف بدون دردسر و ... در کنار هم زندگی کنن، بدون بی‏احترامی به عقاید هم ! ( البته حالا حالاها از ایرانی جماعت بعیده این قدر متمدن شدن و متمدن فکر کردن ! )

هرچیزی جنبه می‏خواد، هرچقدر طرف محدودتر بشه بی‏جنبه تر میشه ! مثل ماها! اینو میتونی از کسائی که لااقل یه سفر خارجی رفتن بپرسی ! بپرس تا برات روشن شه جنبه چیه و بی‏جنبگی چی !

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۵۴, Anonymous سید امین گفت...

برای کسی که امروز آزادی را حجاب می‏داند
چه تضمینی ست که فردا به "نقاب زدن" نداند؟

دوست عزیز... پست قبلیتان نیز همینطور بوده... کافی است چند کلمه از آن را عکس کنید...

بی تعارف، جنجال برانگیز می‏نویسید... حدس می‏زنم خود نیز این را می‏دانید

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۳۳, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۳۳, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۳۶, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۴۲, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۵۶, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۰۲, Anonymous ناشناس گفت...

به تو چه اصلا؟؟؟
تو برقع سرت کن به من چه

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۰۴, Anonymous ناشناس گفت...

این مروجان اسلام رحمانی با این نگاه ایدئولوژیک شون و این خود آقا بالا سر بینی ها و این که خود شون رو مسئول اصلاح جامعه میدونند بسیار خطرناک تر از هر فاشیست دیگری هستند

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۱۷, Blogger یاسمن.الف گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۳۵, Blogger یاسمن.الف گفت...

از مدیران مینی مالیده تقاضا دارم که هیچ کامنتی رو پاک نکنن . حداقل برای من مهمه که مشخص بشه چه کسانی از آزادی دفاع می کنن ! یعنی بهتره آزادی خواهان هم بدونن با چه جماعتی هم مسیر هستند . البته عرض من راجع به آزادی ِ ذکر شده ، دقیقن همون آزادی هست که صرفن به بی حجابی و بی بند و باری تعریف می شه ؛ نه اون آزادی که خودم در ذهن دارم

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۳۶, Anonymous ناشناس گفت...

خیلی متشکر که مخالفت صریح خودتون رو با آزادی بیان کردید

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۴۰, Anonymous ناشناس گفت...

in jamaati ke nashenas mian va cm mizaran o be jaye naghd tohin mikonan ke ghatan kare besiar nashaiesti ro anjam midan ama tafakore shoma ham ari az naghs nist chera ke shoma ham dar rahe residan be azadi be osole avalie azadi jke haman haghe entekhab ast eteghad nadarid.samane

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۴۹, Blogger جادوگر گفت...

چقدر جالبه که خودمون خودمون و مذهبی‏ها رو تروریست می‏دونیم، خودمون کسائی که دنبال آزادی هستند رو بی‏بندو بار می‏دونیم ، خودمون هم شعور حرف زدن و بحث کردن با همدیگه رو نداریم و از همه مهم تر هیچکدوممون تحمل نظر خلاف عقاید همدیگه رو ندارم، بعد از دیگران چه انتظاری داریم، از سایر کشورها؟؟

حقمونه که هنوز که هنوزه اینجوری راجع بهمون فکر کنن که تروریستیم، که با شتر این ور اونور میریم و مردا زنهاشون رو به قصد کشت میزنن و اجازه‏ی بیرون رفتن از خونه‏رو بهشون نمیدن ! گرچه وضعمون بهتر از این هم نیست !!

چقدر برای خودمون متاسف بشیم و تاسف بخوریم تا مشکلاتمون حل شه؟؟؟

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۱, Anonymous یوتاب گفت...

ممنونم یاسمن جان
واقعا خوشحال شدم از این که شما به کامنت من به دید انتقاد نگاه کردی نه دشمنی.
باور کن میترسم این روزا جایی کامنت بذارم از بس دیگران زود عصبی میشن
خوشحالم که شما این طور نبودی دوست خوبم

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۳, Anonymous ناشناس گفت...

با این دو سه نادان که چنان می دانند
ازجهل که دانای جهان آناننند
خرباش که این جماعت از فرط خری
هرکو نه خر است کافرش می خوانند
رازی

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۷, Anonymous یوتاب گفت...

یاسمن جان سلام. با احترام. عزیزم لطفا این کامنت رو دوستانه بخون. چون تو محیط مجازی سوءتفاهم زیاد پیش میاد و من اصلا دوست ندارم بین ما سوءتفاهم پیش بیادو و شما رو ناراحت کنم. این کامنت صد در صد دوستانه است.
درسته آزادی فقط بی حجابی نیست!!! اما باید دید شما بی حجابی رو از چه جنبه ای نگاه میکنی؟ ملاک شما از حجاب چیه؟ آیا منظورت همین حجابیه که الان متداوله؟
اگر جواب شما مثبته باید بگم آزادی حجاب هدف ماست! نه بی حجابی! ما میگیم هر کس به عنوان یک انسان باید آزاد باشه تا نوع پوشش رو انتخاب کنه. این طوری کرامت انسان حفظ میشه و هیچ چیزی با زور نمیتونه خودش رو برای سالیان طولانی تحمیل کنه.
آزادی پوشش جز حقوق بشره. و هر کس شما رو نشناسه و این پست رو بخونه ممکنه این طور فکر کنه که شما با حقوق بشر مشکل دارید.
امیدوارم یه روزی برسه که کسی برای لباس پوشیدن کس دیگه تعیین تکلیف نکنه.
و به قول «پیچک زندگی» این تفکر شما آزادی رو به خطر میندازه.
بازم تاکید میکنم این کامنت صد در صد دوستانه است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۰۹, Anonymous یوتاب گفت...

من اشتباه کردم جای دیگه کامنت گذاشته بودم. معذرت میخوام لطفا اون کامنت اعتراضی!!! منو پاک کنید

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۰, Anonymous ناشناس گفت...

gooya dar matn tagieri ijad shod o yek kalame ie un vasat ezafe shod dar har soorat javabe jenabe nashenas ba shomast o ma ra be sokhanane ishan ke naghd nist kari nist ama mishe az un azadi ke dar zehn darid baraye ma begoied ta roshan shavim?poste shoma andaki khod khahane be mesale kasi kb az bala be paeen negah mikonad ast o kami negahash tahghir amiz ast ama agar negah bokonid shayad shoma be poste masooniat manfi bedahid chon be on eteghad nadarid ama hich kenaie tahghir amiz o khod khahaneie be ba hejab ha nemikonad ama shoma ham dar in post ham dar post janbe 1 tafakore khatarnaki ro ke jadogare aziz be on eshare kardan ra ravaj midahid.samane

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۳, Blogger یاسمن.الف گفت...

سمانه فارسی تایپ کن

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۲۳, Anonymous ناشناس گفت...

واقعا راست میگی یاسمن
اینا یه مشت عقده ای اند که آزادی رو به بی حجابی می دونن

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۲۷, Anonymous شیخ گفت...

یاسمن خانوم
۱. ضعف رقیب دلیل قدرت شما نیست پس اونایی که به نظر شما فحش دادن دلیلی برای اثبات ادعای شما نیستن

۲. کسی به ذهن شما دسترسی نداره تا بدونه منظور شما چی بوده و اینجا ملاک داوری، نوشته‌ی یه آدمه پس عبارت "اون آزادی که خودم در ذهن دارم"، دلیل خوبی نیست برای دفاع از نظرتون یا رد نظر طرف مقابل

۳. این که "در راه آزادی" چه آم‌های خوب یا بدی هم مسیر هستن هیچ ربطی به ایده‌ی آزادی نداره به شرطی که قبول داشته باشیم که تصمیم نهایی با دموکراسی و همه‌پرسی گرفته بشه

۴. اگه بخوام کاملا بی‌طرف باشم، باید بگم: در خوش‌بینانه‌ترین حالت، نوشته‌ی شما یه نمونه‌ی کامله از "دفاع بد" از نظری که الزاما غلط نیست ولی مبهمه

امیدوارم نقد رو فقط به چشم نقد، همدلانه و دوستانه نگاه کنین

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۲۹, Anonymous ناشناس گفت...

nemitunam windows jadid rikhtam farsi nadaram horofe farsi ham ro keybordam nadaram hanuz:D

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۲, Anonymous ناشناس گفت...

nemitunam windows jadid rikhtam farsi nadaram horofe farsi ham ro keybordam nadaram hanuz:Dgooya nashenasi in vasat mikhahad atash be pa konad va 2taraf ro beham biandazad behtar ast be ishun tavajoh nakonid.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۵, Anonymous مریم گفت...

تا حدی موافقم و درسته

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۶, Anonymous ناشناس گفت...

nazare sheikh be nazare man ham nazdik ast o be delam neshat hagha ke tarze baianeshun ghabele tahsine.samane

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۴۲, Anonymous ناشناس گفت...

maryam jan ta hadi movafeghi khob ahsant afarin ama ham dalile movafeghatat ra bego ham az inke faghat ta hadi movafegh hasti hasti ham bego

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۵۷, Anonymous ناشناس گفت...

یه سوال از نویسنده :

برای کامنت بیشتر می نویسی یا برای عقایدت؟؟؟؟؟؟!

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۰۲, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۴, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۴, Anonymous یک نفر آشنا گفت...

سلام به همگی
اول از همه برای خودمون متاسفم که نمی تونیم سر یک مسئله بشینیم با منطق با هم حرف بزنیم و نه تنها مثل چند تا ادم متمدن رفتار نمی کنیم بلکه به هندیگه اهانت و توهین می کنیم این روش دیکتاتورهاست نه آزادی طلب ها !!!

..............

من یک دخترم ، چادری هم نیستم ، با حجاب اجباری هم مخالفم ، ولی یک سوالی دارم ، اونم اینه که آیا می شه از فردا به اسم آزادی دزدی کردن رو هم آزاد گذاشت ؟؟؟؟ این آزادی که شما می فرمایید چه حد و مرزهایی داره ؟ من نمی خوام نتیجه گیری خاصی بکنم ، و خودم هم واقعا دوست دارم جواب این سوال رو بگیرم ، ولی واقعا توی یک جامعه هرکس باید آزاد باشه تا هرطور دلش خواست لباس بپوشه بدون کمترین محدودیتی ؟؟؟؟ آیا این وسط من به عنوان یکی دیگر از افراد جامعه هیچ حقی ندارم ؟؟؟ چون صرفا اون آدمی که لخت و برهنه میاد توی خیابان به لحاظ جسمی و مادی هیچ تجاوزی به من روا نمی کنه ، اشکالی نداره ؟ به لحاظ روحی و معنوی پس چی ؟؟؟؟
همه ما آزادی می خوایم ، ولی همین آزادی هم به عقیده من باید بر اساس یک سری معیارها باشه ، وگرنه خودش اصل آزادی رو زیر سوال می بره .
و البته فکر نمی کنم فضای فعلی جامعه ایران ظرفیت این رو داشته باشه که کسی بخواد آزادی حجاب رو مطرح کنه ، چه برسه به این که بگیم "یک نفر برهنه توی خیابان بیاد و به کسی هم مربوط نیست" ، شاید بهتر باشه شعارهامون رو هم متناسب با شرایط جامعه ایران سر بدیم ، به قول باقی ، اگر بیشتر از ظرفیت جامعه یا کمتر از ظرفیت جامعه عمل کنیم ، در هر دو حالت خطا کردیم !

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۴۸, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۴۸, Anonymous ناشناس گفت...

نتیجه ای که از این پست و کامنت نویسنده بدست می اید این است که نویسنده متن هنوز با اسم آزادی مشکل دارد.اصرار دارد آزادی خواه باشد(به آن شکلی که خود می داند!) اما ساده ترین اصول آزادی را نمی داند.این پست مفهمون ضعیف است و اصلا جای بحث ندارد علی رغم اصراری که نویسنده داشته به ایجاد پست جنجال برانگیز!!!

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۰, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۷, Anonymous ناشناس گفت...

در ضمن خانم فرناز وقتی نویسنده جوابی برای گفتن ندارد ضرورتی به ادامه بحث نیست.مثبت و منفی ها خود گویا هستند.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۱۳, Anonymous بابالنگدراز گفت...

اول جا داره یه نوشته از فری‌هلپر رو ذکر کنم:
جهان سوم جاییست که طرفداران آزادی بیان به اسم آزادی بیان،آزادی بیان را از دیگران صلب می‌کنند.و مصداقش همین دو پست از من و یاسمنه.
خب جا داره یه نکاتی رو توضیح بدم.
@فرناز:فکر میکنم اینجا کسلا درس قانون اساسی نیست.در ضمن من فکر می‌کنم واژه‌ها و جمله‌ها حرمت دارند.در استفاده از آنها باید خوب دقت کرد.الان این پست کجاش تفتیش عقاید شخصی کسیه؟ تفتیش عقاید یعنی اینکه من یکی رو خفت کنم و بگم عقیدت در فلان مورد چیه و مواخذه و بازجوییش کنم.الان یاسمن کی رو خفت کرده و تفتیش عقاید میکنه؟
نکته دوم.یاسمن یه انسانه.حق تفکر داره.حق آزادی داره.حق داره هر طور دوست داره فکر کنه.مادامی که ضرری به کسی نرسونه.آیا یاسمن حجاب رو اجباری کرده؟آیا یاسمن به غیر محجبه‌ها الان توهینی کرد؟ فکر کنم منظور پست خیلی واضحهه
یه شهر در کانادا تا پنجاه شال پیش زنان حق پوشیدن شلوارک کوتاه رو نداشتند.بعدها این حق رو بهشون دادند.تا همین ماه پیش اومدند و تظاهرات کردند و یه خواستشون این بود...ما باید این حق رو بهمون بدید که سینه‌هامون رو در خیابون برهنه کنیم!
چطوره که با اون همه فقر و تبعیض نژادی سال به سال تظاهراتی واسه این چیزا نمیشه؟
نکته سوم:من فکر کنم آزادی بیان و آزادی واسه بعضیها از سم هم بدتره...نمونشون رو تو همین کانتها دیدم.اون شخصی که میاد یاسمن رو کماندوی سبیلو و ...خطاب میکنه...آزادی واسش یه سم مهلکه...آزادی واسه کسی که دو خط عقیده یاسمن رو تحمل نداره از سم هم بدتره.
من شخصا با حجاب اجباری مخالفم.زور اصلا صحیح نیست.اما آزادی واسه اون شخصی که منو به خاطر مقدس دونستن چادر ملامت میکنه.یه سمه.
آزادی چیه؟آیا حد و مرز نداره؟ آیا میشه به اسم آزادی بیای تو خیابون سگ مستی کنی و عربده کشی کنی و بگی من آزادم؟ این آزادی مرز و حد نداره؟ این کشور مگر مسلمون نیست؟ مگر تو قرآنی که اکثر این مردم به حجاب تاکید نشده؟
من فکر میکنم آزادی رو عرف یه جامعه مشخص میکنه.اگر اکثریت جامعه خواستار ولایت فقیه باشند.بقیه هم باید مطیع خواست اکثریت باشند.اگر اکثریت حجاب رو در جامعه میخوان.عرف جامعه همینه.باید مطیع خواست اکثریت بود.گیرم که اکثریت احمق...اما این یه اصل دموکراسیه.
به نظر شخص من.عقاید هر کسی محترمه.مادامی که توهینی به عقاید دیگری نشه.من اگر جاب رو ارزش بدونم.اگر چادر رو مقدس بدونم.لزوما عقیدمه و به کسی حق دخالت نمیدم.بقیه هم میتونند برهنه گشت رو ارزش بدونند.
یه چیز دیگه...اون کسانی که فکر میکنند مینیمالیده وارد فاز لودگی شده..میدونم منطقشون چیه...چون دو نفر آدم نترس پیدا شدند که همرنگ شما نیستند.مث شما فکر نمیکنند و مینیمالیده داره تفوان اندیشه‌ها رو تجربه می‌کنه و این بهشون خیلی سخت و گرون اومده...

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۱۴, Blogger B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

لا اکراه فی الدین

همین

با جادوگر جون موافقم

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۰, Blogger B.a.N.a.F.s.H.e گفت...

انتقاد در هر جایی
به هر کسی
با هر بحث و موضوعی که باشه

فقط زمانی مفید و موثره که

با نرمی و ملایمت و اصول مذاکره مطرح بشه

چرا با دیدن یه نظر مخالف انقد آشفته میشیم؟بهتر نیست به جای عصبانیت دلایل طرفو ببینیم و دلایل خودمونو بگیم و ...

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۴, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۵, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۷, Blogger ذهن ِآشفته گفت...

و برای کسی که امروز بی‌حجابی را خطرناک می‌داند،
چه تضمینی‌ست که فردا آن را در ردیف "قتل نفس" نداند؟

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۸, Blogger مینی مالیده گفت...

هیچ کامنتی تا این لحظه توسط مدیریت مینی مالیده پاک نشده مگر این که از الفاظ رکیک در اون استفاده شده باشه.

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۲, Anonymous ناشناس گفت...

2nafar peida shodan ke shojane andisheie ro ke akhonda 30 sale tarvij kardan ba shive modern tojih mikonan agha che shojati?kasi ke tarze tafakore akhondi ro tojih mikone dige be shojaat ehtiaj nadare vaghti hokomat poshte sareshe shojaat ro uni dare ke ba hejabe ejbari mobareze mikone o mire evin.samane

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۴, Anonymous ناشناس گفت...

afarin bar zehne ashofte afarin .

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۱, Anonymous ناشناس گفت...

in sokhan farmoode ahriman ast har ke ba man nist ba doshman ast.nevisande behtare shojaatesh ro dar javab dadan be cm ha neshun bede na inke bahsi ro matrah kone o bezare bere

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۷, Anonymous مممد گفت...

هوا که هر روز داره گرم تر میشه! شاید طرف دلش بخواد لخت بشه! این که حالا یه سری آدم بی جنبه نگاش میکنن تقصیر خودشونه. شاید اصلا دوست داشته باشه نگاش کنن. حسودیت می شه؟

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۲۹, Anonymous درسا تيتان گفت...

آزادي يعني حق انتخاب، اينكه يه نفر آزادي رو با حجاب بودن يا بي حجاب بودن، با لباس بودن يا بي لباس بودن بدونه نه به من مربوطه نه به ياسمن اكبرپور! هركس مسئول حرف و نظر و عقيده‌ي خودشه، يه نفر اگر عقيده‌ش اين باشه كه بي حجابي يعني آزادي هيچ‌كس نبايد عقيده‌ي ديگه‌اي رو بهش تحميل كنه چون حق اين كار رو نداره و اگر اين كار رو بكنه طرف مقابلش دلش مي‌خواد كه اين عقيده رو بيشتر بروز بده، همين اتفاقي كه براي شما افتاد! اگر توي جنبه‌ي 1 كسي سعي نمي‌كرد كه شما رو توجيه كنه، شما هم هيچ وقت اين پست رو نمي‌ذاشتي.
لطفا عقايدت رو به ديگران تحميل نكن حتي اگه فك مي‌كني كه تو صد در صد درست مي‌گي و اونا صد در صد غلط، هركس بايد خودش به چيزي كه درسته برسه، توي قرآن هم كه نگاه كني چندين و چندبار نوشته شده ما اگر مي‌خواستيم مي‌توانستيم همه را هدايت كنيم ولي ايمان اجباري بي‌فايده است!

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۰۳, Anonymous نريمان گفت...

كامنت دوم رضا در جنبه 1:
تنها حد آزادي رعايت حقوق ديگرانه
مشت شما آزاده تا وقتي كه به چونه من نخوره

 
در ۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۵۳, Anonymous ناشناس گفت...

يعني مزخرف تر از اين نميشد پيدا كرد.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰:۲۱, Blogger یاسمن.الف گفت...

@ ناشناسی که گفتند نویسنده حرفی برای گفتن نداره


لحظه ای گمون نکنید که یاسمن اکبرپور از جواب باز می مونه .
یک چیزی رو متوجه باشید : این من بودم که در پست خودم سؤال طرح کردم . پس سعی نکنید سؤال من رو با سؤال جواب بدید . جمله ی من نه کنایه بود و نه اخباری . شما نمی تونید من رو متهم به چیزی کنید چون من فقط یک سؤال پرسیدم و تمام سیاست های این پست من هم بر مبنای جواب های خواننده گان قرار گرفته .اگر هم فعلن جواب به تک تک افراد نظر دهنده ندادم به این خاطره که می خوام فعلن منتظر بشم تا همه اظهار عقیده کنند تا در یک کامنت توضیح بدم که با نوشتن این پست چه هدفی رو دنبال می کنم .

در ضمن ! تا زمانی که فرناز جون پای ثابت گفتمان ها هستند ، حوصله تون سر نمی ره . ادامه ی برنامه رو مشاهده می کنیم :D

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰:۳۶, Blogger یاسمن.الف گفت...

@ مینی مالیده
چرا کامنت ها حذف کلی شدن ؟
ترجیح می دادم هیچ کامنتی حذف نشه و اگر هم شد ، خواننده ها متوجه بشن که اون کامنت رو مدیریت به دلیل قوانین مخصوص به خودش حذف کرده .

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰:۴۰, Anonymous الهام گفت...

با این عقاید که بعضی از ماها داریم پس دیگه چه گلایه ای میشه داشت از حکومتی که همین نگاه مثلا دوراندیشانه ی نویسنده رو داشته باشه:
نکنه فردا بی حجاب بی لباسی بخواد پس همین امروز ارشاد و شلاق و حبس بهتره
نکنه فردا همین قلم به دست،اسلحه به دست بگیره پس همین امروز اعدامش کنیم بهتره
در ضمن کسی که به آزادی معتقده نمی تونه بگه اینجاشو قبول دارم ولی اون قسمتشو نه!!

متاسفانه تعمیم همین نگاه روی بقیه مسائله(البته کمی بزرگونش) که نگاه متحجرانه حکومتی رو میسازه و آزادی رو به خطر میاندازه و کافیه همون حکومت هم آزادی رو ،حالا تو هر زمینه ای ، برای بعضی ها سم بدونه!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰:۵۳, Anonymous ناشناس گفت...

بحث اصلی بر سر اینه که دو نفر پیدا شدن میگن تو قرآن ما نوشته پس تو هم باید حجاب داشته باشی . مثل این که پدر خانواده ای تماشای یک کانال تلویزیونی و واسه بچه هاش ممنوع کنه . بچه بره مدرسه یقه دوستاش رو بگیره که شماها چرا نگاه میکنید.
راجع به نظر اکثریت هم مغالطه صورت گرفته . زمان گالیله آیا نظر اکثریت درست بود؟؟
عرف هم چیزی هست که از طرف نظام و اسلام به ما تحمیل شده و قابل تغییر.
نکته بعدی اینه که متاسفانه دوستان مسلمان سعی در تحمیل عقایدشون دارند و به قول معروف سعی در به زور فرستادن افراد به بهشت دارند
ضمنا معیارهای آزادی غالبا یکسان در جهان
زنی دوست داره لخت بیاد بیرون شما آقای بابا لنگ دراز چشمهاتو درویش کن از کنارش رد شو برو کل این فرآیند 5 ثانیه طول میکشه خیلی فشار میاد بهتون؟؟؟
ضمنا در جامعه ای که آگاهی باشه کمتر از این اتفاقات میوفته . باور کنید در همین غرب دخترانی هستند که با معیارهای اسلامی به مراتب پاکدامن تر از دخترهای چادری امثال اکبرپور هستند

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱:۰۰, Blogger مینی مالیده گفت...

@ یاسمن اکبرپور
شخص کامنت گذار خودش متوجه میشه که به چه علت کامنتش حذف شده. عرض کردم، هیچ کامنتی پاک نمیشه مگر اینکه واقعا مجبور بشیم حذفش کنیم.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱:۴۶, Blogger جادوگر گفت...

شرط این مینی‏مالیده‏ی بالایی میثم بود، شرط یه ...؟

خود مینی مالیده بیاد بگه :دی

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۴:۳۱, Blogger 360 گفت...

کی و کجا آزادی رو با برداشتن حجاب مثال زدند؟؟؟

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۱۵, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۱, Anonymous رضا گفت...

من به پست کار ندارم و حوصله بحث در موردش رو هم ندارم چون به جایی نمی رسه.
فقط خواستم بگم یکی به بابالنگدراز که خودش گفته "واژه‌ها و جمله‌ها حرمت دارند و در استفاده از آنها باید خوب دقت کرد" بگه دوست من که دستی بر قلم داری و بقیه رو بیسواد میدونی آزادی رو سلب میکنند نه صلب
همین!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۷, Anonymous زشت گفت...

چه تضینی وجود دارد که ریشه ی هرچی مذهبی واممثال تو رو از زین در نیاره تا بقیه تاریخ در آراش باشن؟

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۳۹, Anonymous زشت گفت...

تو مهد تمدن؛فرانسه چه قدر افراد بی حجابن؟
اصلا بی حجاب یعنی چی؟ا با آدمها سر وکار داریم ای مذهبی نه با چهارپایان!
اگه مذهبیون تو تاریخ اینو درک ی کردن الان به اینجا نرسیده بودیم!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۴۲, Anonymous زشت گفت...

مگه ما تو تریبون بسیجیا جا داریم که اینا انجوری تو تریبون ما آزادن؟
4 تا وبلاگ فکستنی داریم همینم شریکی!؟

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۵۴, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۵, Anonymous zero گفت...

بماند که بی حجابی را که خود کلمه بار معنوی منفی ای دارد با آزادی نمی توان جمع ببست که جناب شما بی هیچ غمی سر آن را به دُم این یکی بستی و نتیجه هم بگرفتی! خب ما نیز به سبک خودت می جوابیم ات که
هیچ تضمینی نیست
شما مشکلی داری؟
تضمینی وجود داشت که انقلاب اسلامی مردم را به قتل نرساند؟
چطور است که ما با به قتل رسیدن کنار آمدیم؟ حالا شما هم با بی لباسی ما بکنار یا کنار برو

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۳۹, Anonymous بابالنگدراز گفت...

@رضا:شما بهتره بحث نکنید.چون اصلا بحث کردن عادلانه رو بلد نیستی...از بحثهات در مورد بازاریها ههمه چیزو فهمیدم...فقط بلدی بگردی و آتو بگیری و طعنه بزنی.یعنی هنوز کینه‌ی پست قبل من رو داری؟ برادر من گفتم استفاده از واژه‌ها حرمت دارند نه تایپشون.آخه یه کم فکر کن و بعد حرفتو بزن.مشخصه وقتی یه متن مینویسم چهل تا غلط تایپی هم ممکنه توش باشه.در ضمن...منظور از اون پست من کاملا مشخص و واضح بود و من گفتم تنها کسی که نویسندگی رو نمیدونه چیه اینقدر بد از این پست برداشت میکنه.نه نویسندگی که تنها حق خوانندگی رو هم به جا نیاووردند و منو حکومت‌پسند نوشتن خطاب کردید.

@زشت:دوست من،اینجا یه وب گروهیه.همه حق حرف زدن دارند.مهندس اینجا رو ساخته و شناختی که من از مهندس دارم.هدفش اینه که همه حرفشونو بزنند.یاسمن که بسیجی و این حرفها نیست.گیرم که باشد.و گیرم که حکومت به شما حق حرف زدن نداده..اگر به دموکراسی و یه انقلاب نوین معتقدید.باید بذارید همه حرفشونو بزنند.نباید شمام مث حکومت تلافی کنید.ضمنا کاش بدونی فرانسه مهد تمدن نیست.و در همون فرانسه محجبه‌ها از خیلی حقوق اساسیشون محرومند.

اون دوست ناشناسی که منو آخوند نویسی محکوم میکنه..یه بار بیاد مطالب شخصی وبم رو بخونه..بعد اینا رو بگه...این حکومت مطمئن باش بیشتر به خون من تشنه ست...من عقیدمو در مورد حجاب در پست قبل گفتم...هیچوقت بحث دین و حکومت و عقایدمو یکی نمیکنم.اونقدر شعور دارم که حساب دین رو از حساب حکومت جدا کنم.گیرم که حکومت هزاران جنایت به اسم دین میکنه...اما حساب دین از حکومت جداست...اگر حرفی از مقدس بودن حجاب یا چادر بزنم...هیچ کاری به طرز حکومتداری اینا ندارم...فقط عقایدمو میگم

اون شخصی که امثال ماها رو بسیجی و ... خطاب میکنه...همتون نون به نرخ روز خورید...وقتی که ضد حکومت بنویسیم...به به چه چه میکنید و وقتی صرفا مخالف عقاید شما بنویسیم میشیم آخوندی...میشیم حکومت پسند....
اگر تا دیروز معتقد بودم حجاب باید اختیاری باشه...الان میگم خیر....واسه امثال شماها سمه...واسه شماهایی که میگین نباید کسی غیر از ما تو این وبلاگ حرفی بزنه...نه تنها تو حجاب که باید تو گونی بذارنتون...هزاران ساله ما ایرانیها همین بودیم...هر وقت کسی خواست حرفی بزنه...چه مذهبی و چه لائیک...دهنشو گل گرفتیم و گفتیم تو برو خفه شو..

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۱, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۰۶, Anonymous بابالنگدراز گفت...

یه چیز دیگه...من قبول دارم که این مذهبی ها هستند که عقاید خودشونو به دیگران تحمیل می کنند... البته دیگران هم هستند...اما مذهبیها بیشتر
یه چیز دیگه...یاد بگیریم بحث عقاید شخصی هر کسی رو با حکومت قاطی نکنیم...انسانیتمون پس کجا رفته؟ که با یه پست یکی رو در دار و دسته حکومت ببینیم؟ بسیجی و فاطی کماندو خطابش کنیم...اینه اون آدمیت و انسانیت؟

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۲, Anonymous بابالنگدراز گفت...

راستی چطوره که اون پست حجاب از پست حجاب محدودیت است نه مصونیت بیشتر لایک گرفته
اما اینجا این همه منفی گرفته؟
پس این دار و دسته ی شما کجان؟ همفکراتون کجان؟ مگه نمیگین سرسری لایک میدن...پس چرا این سرسریها پست حجاب مصونیت است را نمیرسوند به هزار لایک...تا مشتی به دهان من و همفکرام بزنند؟ مگه وقتی میگین ما بی شماریم...هزار تا لایک نمیگیرید...مشخصه که افکار شما فقط واسه خودتونه.
امیداورم چیزی که در مورد منفی دادنها فکر میکنم صحیح نباشه.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۲, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۷, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۳۶, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۲۹, Blogger یاسمن.الف گفت...

@ فرناز
اینجا جای بحث و نقده . انجمن شاعران نیست که هی یه شعر رو کپی می کنی .

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۳۲, Anonymous بابالنگدراز گفت...

آهان...وقتی نقد میکنید...پست فحشه و شما رو بی‌شرف خطاب کرده...و هیچ رقمه کوتناه نمیاید...اما وقتی بحث لایک خوردنه...پست مبهم میشه...عجبا.خب همون مبهم بودنش شاید باعش شده که پست به حق خودش نرسه...به حقی ورای اون چیزی که بودخ
عزیزم من کی گفتم هزار تا لایک دارم؟ میگم اون پستتون بود که نوشته بودیدد ما بی‌شماریم و به اون پست هزار لایک داده بودید...چرا اینجا از این خبرا نیست؟ و همه حرفاتو تایید نمیکنند؟ خب چرا در حجاب طوری حرف میزنی که انگار همه‌ی سبزها موافق نظر تو هستند؟ نه عزیز...نظر تو فقط واسه خودت محترمه.لطفا نگو ما...بگو من و امثال من خواهان چنین آزادی ای هستیم

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۳۹, Anonymous ناشناس گفت...

آدم میاد اینجا یاد بچه‏های کلاس اول دبستانی می‏افتی که فقط با هم لج و لجبازی می‏کنن و این میگه من درست میگم اون میگه من درست میگم، ببخشید دوستان ولی طریقه کامنت گذاری به خصوص دو نفرتون کاملاً به این شکله

یا جمعش کنید بحثو یا بی خیالش شید ، چه کاریه مثل بچه ها با هم حرف بزنید و بحث کنید؟

دوست دارم یکی بیاد روند کامنتها رو از اول دنبال کنه خندش میگیره به خدا

ولی کامنت رضا خیلی خدا بود، مرسی رضا (;

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۴۵, Anonymous ناشناس گفت...

راست میگه یاسمن شعر کپی کردنت وسط یه بحث جدی جالب نیست فرناز جدا از اینکه هیچکسی حوصله ش نمیکشه بخونه

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۴۹, Anonymous ناشناس گفت...

بابا عیسی به دین خود ، موسی به دین خود ، اگر هر کسی یه کم منطق و شعور داشته باشه به عقاید دیگری احترام میذاره و نه اینجوری مینویسه نه بحث میکنه، کل دنیا مگه مردن دارن اینجوری زندگی میکنن؟؟؟ نه مردن؟؟

این دوستان به اصطلاح مذهبیه عقیده و ذهن بسته هم فقط باید یه سفر دو سه روزه برن خارج از این خراب شده تا بفهمن بقیه دوستان چی میگن، حالا هرچی شما هی باهاشون بحث کنی، فکر می کنن آزادی که بدی به مردم، فقط اینه که خودشون رو لخت میکنن و میان وسط خیابون س.ک.س و از این حرفا، همین قدر گنجایش دارن، به قول یه انسان فاخری زندگیشون و عقایدشون یه نقطه ست ، از اون نقطه نه این ور میره نه اون ور !

البته اینم قبول دارم که مردم ما الان جنبه ی آزادی تام رو ندارن، باید حتماً فرهنگ سازی بشه و بعد به مرور آزادی بهشون داده بشه، وگرنه همین الان اگه بگی آزادی، همشون خودکشی میکنن !!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۵۳, Anonymous ناشناس گفت...

حالا یه پیشنهاد هم دارم، یه تفنگ بردارید، هرکی با عقیده‏ی اون یکی مخالفه بزنه مغزشو متلاشی کنه، اصلاً اگه از قبلم با هم کدورتی چیزی دارید، این روش جواب میده !

اه اه آدم حالش بهم میخوره از این مملکت و آدماش !

یکی از دوستای من یک هفته نیست رفته خارج، برگشته نوشته : غریبه های این شهر صد بار بهترن از آشناهای شهر خودم !!!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۰۹, Anonymous بابالنگدراز گفت...

دوست ناشناس من،خوشبختانه یا بدبختانه بنده اصلا و ابدا مذهبی نیستم.شمام هم برو بگو کامنت رضا خدااااااااا بود و بیا بگو کامنتا آدمو یاد بچه دبستانیها میندازه...! یه جوالدوز به من بزن یه سوزن به خودت.
تا وقتی یه طرف بحث نشسته و ما رو حکومتی و آخوندی و ذهن بسته و ...خطاب میکنه و توصیه میکنه بریم خارج تا ذهنمون باز شه...بحث کردن خیلی مسخرست.نه تنها مسخره...که حرمت شکنیه.
ضمنا خداییش اینایی که واسه دو خط نوشته یاسمن شمشیر رو از رو بستند همونایی نیستند که تمام ریز و درشت مملکت رو مسخره میکنند؟ اگر آزادی بیان و اندیشه ای هست...پس واسه همه ست نه فقط شما

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۴۷, Anonymous ناشناس گفت...

چه ربطی داره، من از روی همین طرز نوشتن و کامنتهای شما فهمیدم که ذهنتون بسته س یا عقاید مذهبی دارید، دارید سنگ یه چیزائی رو به سینه می زنید که آدم خنده ش میگیره

کامنت رضا هم برای این خدا بود که جوابش در عین احترام و کوتاه بودن، منطقی بود و کسی حرفی برای گفتن نداشت، راست میگه دیگه، اینجا همه فقط ادعا دارن و می خوان با هم لجبازی کنن ، هیچ کس به این فکر نیست که از این بحث ها به یه جواب منطقی برسه، دقیقاً نحوه ی کامنت گذاشتن همه، مثل دو تا دختر بچه ایه که سر عروسکشون با هم دعواشون شده و این موهای اونو میکشه یا اون یکی حولش میده

یا پسر بچه هایی که سر ماشینشون با هم دعواشون شده !

بابا یه ذره بزرگ شید دیگه ! تقصیر ماها ام نیستا، اینجوری بارمون آوردن، همینو می‏خوان، بحث سر چیزای بیخود، مشغول بودن ذهن و فکر سر مسائل بیخود، که هیچ وقت به اوم مسائل اصلی فکر نکنیم و سرش با هم بحث نکنیم !

موفق هم شدن ! چند ساله دنیا سر مسئله ی حجاب به تفاهم رسیده؟؟؟ سر همه ی مسائل دیگه؟؟؟ سر حق انتخاب و آزادی؟؟ سر احترام به عقاید همدیگه؟؟

ما الان کجائیم؟؟؟

راستی پول نفت چی شد؟ طرح 20 ساله کجاس دقیقاً؟؟؟

در ضمن بابالنگدراز عزیز اگر واقعاً بتونی یه سفر بری خارج من تضمین میکنم دیگه نمیای این توصیه ی منو به مسخره بگیری و ازش به عنوان یه راه حل مسخره یاد کنی، دیدت نسبت به همه چیز عوض میشه، می فهمی دنیا چطور سر بعضی چیزا به تفاهم رسیدن و شرایط زندگیشون صد درجه از ماها بهتره و لااقل احترام گذاشتن به همدیگه رو یاد میگیرد! یاد میگیرید هر چیزی قواعد و قوانین و حدو مرز خودش رو داره، هر دم بیل نیست مثل ایران ! وقتی فهمیدی حد و مرز هرچیزی چقدر هست و دیگران رد صورت تجاوز از اون حدو مرز عواقب سنگینی براشون داره، شاید دیگه نگران لختیه بعد از قبول آزادی نبودی !! شایدم افسرده بشی که کشوری به نام کشور اسلامی، با مردمی که ادعای اسلام و مسلمونی دارن چرا حتی هیچ کدوم از رفتارهای انسانی رو رعایت نمی کنن یا چرا کسائی که مسلمون نیستند و کشورشون اسلامی نیست این قدر به بعضی چیزا پایبندند ! ماها همه جور بدی رو در حق هم می کنیم، کوچکترین آزادی ها رو حق مسلم و جزء اختیار و حق انتخاب خودمونه، از همدیگه می گیریم، بزرگترین گناه ها رو انجام میدیم، این قدر که ماها، هم وطنا، ایرانیا، در حق هم بدی می کنیم، هیچ جای دنیا ، با هم اینجوری رفتار نمی کنن، اون وقت نشستیم میگیم اگه اینا یه وقت از آزادی رسیدن به لختی چه خاکی تو سرمون کنیم !!!

خنده داره !! مضحکه !!

نمی دونم دیگه چی بگم، فقط میدونم بحث با این گروه فایده ای نداره ، به نتیجه نمیرسه، به نتیجه هم نخواهد رسید !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۱, Anonymous ناشناس گفت...

yasaman jan shoma hanuz shojaatet ro dar javab dadan neshun nadadi pas key mikhay javab bedi azizam vaghte gole ney?bahse like shod khastam gofte basham ke engar mizan like melat ast o ishun be poshtibani 150 like posteshun be khodeshun ejaze midan to dahane 120 nafare un yeki post bezanan in nemune bareze ye adameie ke faghat harfe azadi ro mizane o hata nemikhad ke be door az taasob harfe baghie ro ham beshnave.man avalin bare mibinam to minimalideh like hash ro be rokhe baghie mikeshe o ba zabane koche bazari harf mizane o fohsh mide o che basa chand rooze pish alfaze rakiki ra az dahane ishun shenidim ke dar dasti bar ghalam dashtane ishun shak kardim.che basa in vasat ye chand ta ghetea shear umad ta be ishun fahmunde beshe mesle adam harf bezane o nashod moteasefane hanuz ham hastand kasani ke dar lebase sabz ha dar mi aiand ke tafraghe afkani konand o be maghsoode khodeshun beresan.injast ke adam ha khodeshun ro neshun midan taraf az poste khodesh natoneste defa kone mikhad az in post defa kone.dafe dige yasaman jan khasti soal koni boro to webloge khodet nazar sanji kon minimalideh jaie in kara nist inja ye weblope ke gorohie o shoma bayad minimal benevisi na soal beporsi o taftishe aghaied koni. dar zehne man azadi hamun sheari ke farnaz goft azadi dar nazare manam yani hamin albate fekr konam shear be shoma khili sangin umad ke un ro bar natabidid.ehianan age khasti harf bezani zoodtar bezan chon dari inja ro be gand mikeshi albate age harfi baraye goftan dashte bashi

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۲, Anonymous ناشناس گفت...

شرط می بندم الان برای مثلاً مثال آوردن میان ترکیه یا .. رو می نویسن، می دونم دیگه، میگید نه ببینید !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۵, Anonymous ناشناس گفت...

دوست ناشناسی که فینگلیش می نویسی، می خوای یادت بدم بعد از ویندوز عوض کردن چجوری کیبوردت رو فارسی کنی؟؟

خواهشاً یا فارسی کامنت بذار، یا کامنت نذار، چون اینجوری هیچ کسی کامنتات رو نمی خونه، بعلاوه اینکه واقعاً سخته که کسی که بحث رو دنبال میکنه، چشمش کور شه تا این فینگلیش رو بخونه

مرسی !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۷, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۲۲, Anonymous بابالنگدراز گفت...

@فرناز:نیازی نیست جواب منو بدی.چون من فقط بحث کردم.سوالی مطرح نکرد که!
یه چیز دیگه...من با پای خودم از مینیمالیده رفتم.دلیلش هم غرض‌ورزیهای شخص تو بود.که دیدم تا حرمت وبلاگی من خوردتر نشده بهتره برم...چرا تهمت و بهتان میزنی و میگی که:"جواب نویسنده هم نرسید که ایشون قصدشون از این پست چی بوده و یا پست کس دیگه بوده به نام ایشون به ثبت رسیده"

ضمنا معنی سفسطه چیه؟ الان کجای بحث من سفسطه بود؟
عرضم یه چیز بود.هر کسی عقیده شخصیشو بگه...نگه ما سبزها...شخصا سبزهای زیادی رو میشناسم که عقایدشون با این چیزی که شما میگین. زمین تا آسمون متفاوته...نمونش شخص خود میرحسین که رهبر جنبشه....!
بعدش هم دوست آشنای عزیز...شاید با خارج رفتن ذهنیتم عوض شه...شاید حق دارین.اما بالاخره نباید یه طرف بشینه و طرف مقابل رو متعصب و کوردل و ذهن بسته خطاب کنه...و از اون بدتر آخوندی و حکومت‌پسند

هنوز اصول اولیه یه بحث رو هم بلد نیستیم.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۲, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۸, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۹, Anonymous ناشناس گفت...

نمی خوام دخالت کنم ولی فرناز جان از من به تو نصیحت هیچی نگو در جواب شخص بابالنگدراز، چون اونجوری که من فهمیدم، همچین از بحث کردن و سر به سر تو گذاشتن بدش نمیاد ! و از قصد بیراه جوابتو میده که بیشتر باهاش بحث کنی

این مدیرت مینی مالیده خوابه روز جمعه‏ای که این حرفای بی‏ربط رو پاک نمیکنه؟؟

دعوای شخصی دارید برید تو مسنجر با هم دعوا کنید، چه کاریه دیگه !!!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۴۳, Anonymous ناشناس گفت...

گاهی بی‏محلی بزرگترین و بدترین جوابه به بعضیا !!!

و از اون گذشته سایرین و همه خودشون خوب می تونن قضاوت کنن، لازم نیست تو دیگه چیزی بگی ==> رونوشت به فرناز واسه اینکه این قدر الکی حرص نخوره و جواب همه رو نده

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۴۶, Anonymous بابالنگدراز گفت...

ناشناس جان...شما هیچی از بحثهای گذشته من و فرناز نمیدونید.پس خودتونو دخالت ندید.حرمت خودتم نگه دار.ضمنا کلا بحثم یه چیز دیگه بود...وقتی فرناز میگه نویسنده پست یاسمن نیست و کسی دیگست و داره غیر مستقیم به شعور دو تا آدم بالغ توهین میکنه..من بیام نقل و نبات نثارش کنم؟
فرناز آدم محترمیه...اما حق نداره اینطوری قضاوت کنه.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۴۸, Anonymous بابالنگدراز گفت...

ضمنا ناشناس جان..خوبه با اسم واقعی خودت کامنت بذاری
یه نیگا به زمان کامنت گذاشتنت بکنی میفهمی چی میگم.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۴, Anonymous بابالنگدراز گفت...

من دیگه حرفی ندارم.من یکی که رسما کم آووردم وقتی دیدم یه طرف بحث منو آخوندی و حکومت پسند و متعصب و ذهن بسته میدونه و داره ترور سخصیتی میکنه نه بحث و یه طرف دیگه شعر میذاره و یه طرف دیگه به
نویسنده تهمت میزنه که پست مال کسی دیگست...و یه طرف هم که هر توهینی خواست از فاطی کامندو و ... بگیر کرد....

خداییش این بحثه؟

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۴, Anonymous ناشناس گفت...

اولاً دیگه فقط خواجه حافظ شیرازی چیزی از بحثای شما نمیدونه، من که میدونم، مونده بقال سر کوچه‏مون ندونه فقط ! که اونم بزودی می‏فهمه با این روندی که شما در پیش گرفتید !

بعدم من احترامم دست خودمه، مثلاً چجوری میخوای حرمتمو نگه نداری؟؟؟؟

رسماً به گند کشیدید فضای وبلاگ نویسی و بحث رو! اه ! بسه دیگه بابا ! عین آدمای دو ساله که هیچ منطقی ندارن گوز و به شقیقه وصل می‏کنید و دنبال جر و بحث می‏گردید!

فرضاً هم که گفت، مگه گفت حرف تو رو نوشته؟؟ یا پست رو از طرف تو نوشته؟؟؟ شاید منظورش قشری بوده که عقایدشون با عقاید یاسمن یکی هست! از هرچیزی باید بُل بگیرید و بحث الکی راه بندازید !! کی به شعور شما توهین کرد؟؟؟ من که از کامنت فرناز همچین چیزی رو برداشت نکردم! این شمائی که با حرفاتون و کامنتاتون خودتون به شعور خودتون توهین می‏کنید و دیگران رو وادار می‏کنید که اینجوری درباره‏تون فکر کنن !

اه اه، بسه دیگه بابا! آدم خجالت میکشه اصلاً بیاد این پست و این بحثا و کامنتایی که به اصطلاح آدمای بالغ می‏نوسن رو بخونه ! فقط میونده دو تا فحش ناموسی بنویسید تو کامنتاتون یا آیکون کشیدن موی همدیگه رو بذارید !!

مشکل تو و فرناز کاملاً شخصیه ! بار آخری بود که تذکر دادم، مشکلات شخصیتون رو اینجا مطرح نکنید، از اینجا هم به عنوان یه درگاه استفاده نکنید برای رو کم کنی و بحث و حل مشکلاتتون !!!

الان درست در این لحظه مدیریت مینی مالیده لازمیم که نیستند !! مدیریت اینجا رو بدید به من، من درستش میکنم اینجا رو !!!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۵۵, Blogger جادوگر گفت...

اسم واقعیمو می‏خوای؟؟؟

فکر کردی مثلاً ترسیدم؟؟

من اینم ، دوست داشتی حالا قضاوت کن !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۱۷, Anonymous بابالنگدراز گفت...

نه رفیق...
هیچی نمیگم...
یعنی رسما دیگه چیزی واسه گفتن ندارم.
اگر میدونستم جادوگر خودمونی سعی میکردم به حرمت دوستیمون هیچی نگم و سعی کنم ملایمتر جواب بدم....الانم هیچی نمیگم.
مواظب خودت باش.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۶, Blogger جادوگر گفت...

اوهوم منم تند رفتم ولی باور کنید دیگه این با این بحثای الکیتون ( منظورم همه‏ی شما چند نفرید ، حتی خودم هم) همه رو خسته کردید، بحثی که به هیچ جا نمیرسه، واسه این با اسم ناشناس کامنت گذاشتم که نمی خواستم همین مسئله‏ی رفاقت پیش بیاد، می‏خواستم ببینم چقدر با یه آدمی که نمی‏شناسیدش منطقی بحث می‏کنید! حالا فرقی نمیکرد این آدم من باشم یا فرناز یا یاسمن یا هرکسی دیگه !

هم تو اشتباه داشتی، هم فرناز، هم من، هم یاسمن، هم همه ! ولی خواهشاً دیگه جمعش کنید بحثو، این قدرم شخصیش نکنید ... به احترام همون رفاقته که بین همه هست، اینقدر به بیرهه نکشیدش ... حرفمم با همه‏ست، نه فقط تو، همه ...

همه محترمید واسه من، و حتی محترمید واسه همدیگه، پس وقتی نمیتونید درست بحث کنید ( حالا اشکال از هرکی که هست، اصلاً برام مهم نیست) دیگه ادامه‏ش ندید که لااقل اون رفاقه سر جاش بمونه و از بین نره.

بازم معذرت میخوام اگه تند رفتم ... دیگه پیش میاد دیگه !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۹, Blogger جادوگر گفت...

نه بابا بالاخره یه نمای بسته‏ای از مدیریت مینی مالیده هم دیدیم، عین افراد نامرئی میاد کارشو بی سرو صدا می‏کنه و میره (((((:

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۴, Anonymous بابالنگدراز گفت...

مخلصتم جادوگر
به جون خودم اگه میدونستم همون جادوگری هستی که همیشه پای ثابت پستهای من بودی....کلا بحث رو بی خیال میشدم
چون این چند وقت به خاطر بحث با دوستام...خیلیاشون از من دلخورند و دیگه لزومی به ابراز عقیده و نظراتم نمیبینم...از خودمم ناراحتم به خاطر بحثهای پیش اومده و تو وب شخصیمم کلا میخوام بحثهای سیاسی رو کنار بذارم و بچسبم به طنز و عاشقانه نوشتن...
منم ازت عذر میخوام
موفق باشی

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۳۶, Blogger مینی مالیده گفت...

@ ناشناس
دوست عزیز تمام کامنتها رو مدیریت مینی مالیده زیر نظر داره. ما تا جایی که امکان داره سعی میکنیم بحث رو آزاد بذاریم و دخالت نکنیم.این به شعور خود مخاطب برمیگرده که چه حرفایی اینجا باید زده بشه و چه حرفایی جاش اینجا نیست.
از همه دوستان هم تقاضا دارم از بازگو کردن مسائلی که ارتباط چندانی با این پست نداره خودداری کنند.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۳, Blogger یاسمن.الف گفت...

تمام افراد مخالف من یک عقیده را دنبال می کردند . به معنای دیگر آنها پست من را با این مضمون جواب دادند که : "آزادی حتا اگر به مرز بی لباسی هم برسد هیچ اشکالی ندارد چرا که آزادی نباید حد و مرزی داشته باشد . و خودشان هم با کمال راحتی بر این باور هستند که ممکن است بی حجابی به بی لباسی برسد ." وقتی شما عظمت آزادی را در حد عرضه ی تن حقیر می کنید ، جای تعحب هم نیست که امثال شما جامعه را به فحشا برسانند . امثال شما هستند که وقتی خلبان در گوشی اعلام می کند که از خاک ایران خارج شدیم ، لخت و عور می شوند ؛ گویی که عقده ی عرضه ی بدن شان را دارند . من خواهان آن آزادی هستم که وقتی نقدی را می کنم ، افراد به خاطر نوع پوشش ام [چادر] من را به کثیف بودن و بسیجی یا چیریک بودن متهم نکنند . چطور می خواهید که همه ی محجبه ها شما را بپذیرند در حالی که خود شما تمام محجبه ها را تحقیر می کنید ؟ افرادی گفتند که در کشور های خارجی هر کس با هر نوع پوششی که باشد کسی به او کار ندارد . عرض می کنم که این طور نیست . محجبه ها در کشور های خارجی نظیر آلمان و آمریکا هم زیر هجوم توهیانات هستند ! اگر شما خود را روشنفکر و طرفدار آزادی می نامید و خیلی چیز ها از نظر تان عادی ست ، پس چرا باید فساد در ایران این گونه باشد ؟ همان هایی که همه چیز را عادی می خوانند ، وقتی در خیابان دو نفر را در حال بوسه می بینند موبایل شان را در می آورند و از او فیلم می گیرند . این افراد به لباس پوشیده ی دختران هم رحم نمی کنند چه برسد به اینکه دختران با لباس های لختی بیرون بیایند .
کاملن مشخص شد که چه کسانی از همچین آزادی دفاع می کنند . کسی که حسرت و عقده ی عرضه ی موی سرش را دارد ، همان بهتر که محدود باشد چرا که اگر امروز بی حجاب شد ، بعید نیست که فردا شب در خیابان بایستد تا رویش قیمت بگذارند ! همچین جماعتی تشنه ی خودنمایی هستند چرا که کمبود های شان در مسائل ظاهری و لباسی خلاصه شده است .
قصد من از نوشتن این پست ، ایجاد جنجال نبود بلکه مشخص شدن ماهیت کسانی بود که تنها تعریف شان از آزادی ، بی بند و باری ست . می خواهم بدانم که آیا واقعن آنها خواستار ایرانی هستند که شب ها همچون آمریکا ، روسپی هایش آزادانه در خیابان راه بروند تا روی شان قیمت بگذارند ؟ چرا چیزی را می خواهید که می دانید در جنبه ی شما نیست ؟
ایران اگر به دست شما بیفتد ، همان هایی می شوید که محجبه ها را خانه نشین می کنید . معیار های تان حقیر است . آن قدر حسرت بی بند و باری دارید که تمام لذت های دنیا را به عرضه ی خودتان می دانید . ایرانی که شما تباه خواهید کرد همانی بوده است که در زمان داریوش هم زنان اش دارای پوشش بودند . آیا شمایی که به تمدن های خودتان می نازید می خواهید بر ضد همان تمدن رفتار کنید ؟
من بر این باور هستم که تا زمانی که هدف از سر دادن شعار آزادی مشخص نشود ، آن آزادی خطرناک خواهد بود . سال گذشته اکثریت ما طرفدار موسوی بودیم اما الآن روز به روز پراکنده تر می شویم چرا که تعریف های مان عوض شده و عوضی شده . ولله که اگر موسوی روی کار می آمد ، شما جماعت تند رو جلوی او هم می ایستادید چرا که مطمئنن او هم خواستار بی بند و باری نخواهد بود .
چرا همیشه در ملاک های تان ، آمریکا را در نظر دارید ؟ چرا فکر می کنید که اگر در آنجا خرید اسلحه و ازدواج هم جنس گرایان و صد تا چیز دیگر آزاد است ، یعنی بهترین سیاست دنیاست ؟ ما تنها تمدن چند هزار ساله ای هستیم که به پوشش زنان از زمان داریوش به خود می بالیم . آیا در زمان داریوش هم گشت ارشاد و یا آخوند وجود داشت ؟ این ماهیت ایرانی ست . چرا می خواهید با فطرت و نژاد تان مبارزه کنید تا فقط لحظه ای را همچون شهروند های آمریکایی در آزادی به سر ببرید ؟ ایرانی آن قدر حقیر نیست که تنها تصور اش از آزادی ، بی حجابی و بی لباسی باشد .
می دانم که چند ماه است خیلی از طرفداران موسوی به راه شان شک کرده اند . این بحث مجالی بود تا شبهه ای باقی نماند . این جماعت طرفدار موسوی نیستند چرا که هدف های شان ایرانی نیست . اگر هم سبز بودن یعنی خواهان ِ بی لباسی ، همین جا از سبز بودن خودم استعفا می دهم . ترجیح می دهم طرفدار هیچ شخصی نباشم تا اینکه با افرادی هم مسیر شوم که می دانم اگر در راه شان پیروز گردند ، فردا خون من را نیز نثار زیاده خواهی های شان می کنند .

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۵, Blogger Amir Paia گفت...

من فکر می کنم این پست به صورت زیرکانه ای نوشته شده تا همین بحث شروع بشه و البته خوب بوده

برداشت من اینطور هست که بیشتر افراد آزادی رو به بی حجابی نمی دونن، بلکه به انتخاب یا عدم انتخاب حجاب می دونن،
آزادی حجاب مساوی بی حجابی نیست (اگر در ذهن شما و ما و هر کس دیگر اینطور نقش بسته به نظر من اشتباه ه)

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۸, Blogger دان کی شوت گفت...

آزادی نه بی حجابیه نه به با حجابی آزادی آزادیه

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۱۷, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۲۶, Anonymous رضا گفت...

با بحث در مورد چیزی که شخصیه به جایی نمی رسید.ولش کنید.
خیلی هم نیازی نیست قضاوت کنید و به نتیجه برسید.در موقع کامنت گذاشتن به سن و سال،تجربه و علم هم باید توجه کرد.


در نهایت بابالنگدراز عزیز توی اون کامنت اشتباه تایپی هم داشتی ولی من بهشون اشاره نکردم.اونی که من گرفتم غلط املایی بود.مث سلاخه.
ولی خدایی دیگه بحث نکنین.

یه بار بابالنگدراز یه پست گذاشت که بحث برانگیز شد و کلی در موردش نقد و انتقاد شد.حالا هی بقیه به روش های مختلف سعی می کنن همون پست رو تکرار کنن.احتمالا واسه خبرسازی و جلوه کردنه.

در مورد چیزای شخصی اصلا حرف نزنین.لزومی نداره همه مث هم فک کنیم.شخصیه کاملا.چس بی خیالش بشین

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۳۱, Anonymous ناشناس گفت...

این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۹, Anonymous ناشناس گفت...

لا اکراه فی الدین. قد تبین الرشد من الغی.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۲۷, Blogger یاسمن.الف گفت...

فرناز جون شما که قرار نبود دیگه نظر بدی ! البته اگر این حرفتم مثل بقیه ی کامنت هات پاک نکردی :D


در ضمن
اینکه شما جواب رو به خودتون نمی گیرید بحث جداس چون برخی از حرفای من ، دقیقن روی صحبت با شما بود !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۴۳, Anonymous الهام گفت...

کسی که حسرت و عقده ی عرضه ی موی سرش را دارد ، همان بهتر که محدود باشد چرا که اگر امروز بی حجاب شد ، بعید نیست که فردا شب در خیابان بایستد تا رویش قیمت بگذارند !
شاید اگه این چند تا جمله رو از جنس مخالف می شنیدم انقدر واسم عجیب نبود که یه دختر (با ادعای سبز و مسلمان بودن)به من یا دیگری همچین حرفایی بزنه و تا این حد بد قضاوت کنه!
یاسمن اکبرپور
میشه بیشتر بهش فک کرد:
کسی که صورتش رو با چادر نمی پوشونه هیچ بعید نیست فردا بخواد موهاشو بیرون بذاره یا بعدترش به همون جایی برسه که تصویرش کردی!

همین امروز هم ما هم موسوی همه می دونیم که توی این مسیر افرادی هستن که بی حجابی(نه به معنای برهنگی!) رو میخوان و هم افرادی هستن که به همین پوشیدن چادر راضی اند یا یه طور دیگه.اگر توان تحمل افرادی رو نداری که حجاب آزادانه می خوان پس بهتره استعفا بدی از سبز بودنت،چون ما توی این مسیر قرار نیست برای بی حجابها یا چادریها تعیین تکلیف کنیم همونطور که مثلا با نماز خون و بی نماز هم مسیریم.(بحث قانون متفاوت از اینه)

شاید من هدفم از سبز بودن پایان دادن به نادیده گرفتن شعور و کرامت ملت باشه شاید برای تو برقراری جامعه ای با معیار های اسلامی باشه و برای دیگری رفع مشکلات اقتصادی مردم فقیر باشه برای یکی دیگه فقط بی حجابی باشه و....
اما همه توی یک هدف مشترکیم و اون ایجاد آینده ایه که هم تو و هم بقیه آزاد باشن.پس نیازه که بتونی تحمل کنی حتی کسی رو که بقول خودت عقده عرضه ی مو سرش رو داره
متاسفم که انقدر ذهن ما رو عقده ای بار اوردن که خیال می کنیم اگر آزادی بشه، خیابونها پر از قیمت گذار میشه!!متاسفم که ما خودمون راجع به خودمون اینطوری قضاوت می کنیم.
ذهنی که تصورش از آزادیه بقیه،تنها و تنها به شب های خیابون منتهی میشه(مثلا یامین پور) واقعا جنبه آزادی رو نداره اما ما جامعه ای رو میخوایم که اون هم آزاد باشه تا شاید این گره های ذهنی براش باز شن تا شاید دیگه خیال نکنه که مثلا هرکی چادری نیست فقط دنبال بی بند و باریه.
اونوقت لااقل شاید بشه عقده ای ها رو از بی عقده ها و خوبهای واقعی رو از بدها تشخیص داد بدون توجه به لباسشون.

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۵۲, Blogger یاسمن.الف گفت...

راستی فرناز
برای عجیبه که چطور عکسات بی حجاب نیستن . توی اینترنت که کسی بهت کار نداره . آزاد باش !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۰۶, Anonymous ناشناس گفت...

یاسمن@

ترسم از چون شمایی ست که پیشتر مرا متهم به اشاعه فحشاء و منکرات در جامعه واقعی کردید ، گفتیم اگر در اینترنت هم چنین عکس هایی را بگذاریم می گویید عقده عرضه بدنشان را در دنیای واقعی داشتند تا به اینترنت دسترسی پیدا کردند بدنشان را عرضه کردند و نتیجه گیری بکنید و فتوا بدهید همانگونه که آزادی بر چنین افرادی حرام است اینترنت هم برایشان حرام است

البته این را در همان کامنت توجیحی تان به من نسبت دادید مخصوصا اینکه مخاطب مطلبتان هم من بودم

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۱۳, Anonymous ناشناس گفت...

مهم اینه که هرکسی احساس کنه به آزادی که نیازه زندگی هست نزدیکه
آزادی - هر نوعش - تا وقتی آزاری به کسی نرسونه هیچ حدید نمی تونه و نباید داشته باشه
راستش نوشته های زیادی ازت خوندم ، اما هرکسی رو اجازه نده با اعتبارت بازی کنه...
آزادی وقتی دارای حد و مرز فکری ما شد نتیجه است میشه همینی که سهت

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۱۳, Anonymous ناشناس گفت...

و اینگونه بود که این بحث را پایانی نبود ! به امید کامنت 600 ام !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۱۴, Anonymous ناشناس گفت...

آقا اون ناشناس اولیه من نبودم، من ناشناس دومیه بود !

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۳۸, Anonymous ناشناس گفت...

ببین چگونه وبلاگ را با پستی که جای مطرح شدنش در این وبلاگ نبود و مجال بحثش اینجا نبود از ارزش و اعتبارش انداختی که در آمده اند می گویند:


میشه من پست های این نویسنده رو بلاک کنم؟
چون حیف مینی مالیده است که این تفکرات متحجر بدنامش کنه


مینی مالیده اخیرن زیادی ارزشی شده است! چند پست اخیر بسیار شعارگونه و آبکی بوده اند. از لیست گودرم حذفش می‌کنم!

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۴۸, Anonymous ناشناس گفت...

من کامنت هام رو پاک می کنم تا حرمت مینی مالیده حفظ بشه و دیدگاه مخاطب رو نسبت بیش از این عوض نکنه

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۴۵, Anonymous ناشناس گفت...

یاسمن چیزی که شما نادیده میگیرید شعور بانوان و کرامت آنهاست
زنان با آگاهی بالا (نه الزاما مانند شما که آگاهی خود را از خانمهای جلسه ای و مراسم ختم انعام کسب میکنید)دارای شعور هستند پس در صورت پوشیدن مینی ژوپ هم نه خودشان روی خود قیمت میگذارند نه اساسا کسی این جرات را به خود میدهد
واقعا باید به دلیل توهینی که به زنان ایرانی کردید عذر خواهی کنید

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۴۸, Anonymous ناشناس گفت...

چند وقت پیش یه وبلاگی پیدا کردم که خاطرات شیرین بانوان از عقد موقت را منتشر میکرد
یاسمن جان خاطرات زیبایتان را از ما دریغ نکنید
ضمنا اون کسانی که با دیدن موی از روسری بیرون مانده بانوان رو به قیمت گذاری میاورند برادران مسلمانی هستند که دنبال مطاع برای متعه میگردند

 
در ۸ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۵۰, Anonymous ناشناس گفت...

فتنه از عمامه (در این پست به خصوص چادر ) خیزد نی ز خم
ماهی از سر گنده گردد نی ز دم

 
در ۹ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱:۱۵, Anonymous نیگن گفت...

تا حجاب رو در چی بدونید...
چه بسیار روسری هایی که دیدم از هر گناه و چشم ناپاکی دور بودن و چه بسیار چادری هایی که ذره ایی شرم و حیا سرشون نمی شده.
به قول فرخزاد مهم اینه که آدم فاحشه ی مغزی نباشه

 
در ۹ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۱۴, Blogger Unknown گفت...

بهتر نیست آزادی رو این جور معنا کنیم که هر کی هر جور دلش خواست رفتار و زندگی کنه و دیگران برای زندگی و عقایدش تصمیم نگیرن!؟
یکی دوست داره با حجاب کامل زندگی کنه و بر اساس عقایدش و یکی دیگه هم اتفاقاً بر اساس عقایدی که داره دوست داره وقتی میاد در جامعه لخت و عور باشه.اگه اون عقیده اول محترمه پس این عقیده دوم هم قابل احترام باید باشه وگرنه هر مخالفتی با هر کدومشون میشه زور و اجبار و در مقابل کلمه آزادی قرار میگیره.
و اینکه اگر کشف حجاب رضا خان امری غلط و خلاف انسانیت بود حجاب زورکی هم همین خصوصیات را خواهد داشت.
در ضمن شما(یاسمن اکبرپور) که میگید "وقتی در خیابان دو نفر را در حال بوسه می بینند موبایل شان را در می آورند و از او فیلم می گیرند" ؛ فکر نمیکنید که این به خاطر این باشه که افراد جامعه با این سیاست های غلط(حجاب اجباری و زورکی) به نوعی دچار عقده شده باشند!؟عقده ای که گاه حتی با دیدن تار مویی خود را نشان میدهد.

 
در ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰:۰۶, Anonymous قومبولک گفت...

http://yasaman-akbarpour.blogfa.com/post-379.aspx

 
در ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۰, Anonymous ناشناس گفت...

اسلام؛ گوشت گوسفند قربانی که هر کس به سویی می کشد و هیچ کس نمی داند چرا خدا خواست ابراهیم خلیل فرزندش را قربانی کند. چه اهمیتی دارد مگر؟ گوشت قربانی را بچسب!

 
در ۱۱ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۵۳, Anonymous ناشناس گفت...

عزيزم آخه به تو چه كي چي ميگه تو چادرتو تنگ بگير باد نبره فاطي جون

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی