مینی مالیده: یلدا

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه

یلدا هرچیم رو سرپنجه‏ی پاهاش واسسه، قدش به سرشونه‏ی شبایی که تو نیستی هم نمی‏رسه..

در ۳۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۴۳, null گفت...: نوشته هات حرف نداره خانوم (;

موفق باشی ...
در ۳۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۲۰, رضا گفت...: امشب هم که شب یلداس هم از اون شبایی که تو نیستی....خدا میدونه چقدر طول میکشه تا صبح بشه...فک کنم اشک کم بیارم
در ۳۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۰۶, حدیث علی مدد گفت...: آره! اشک کم میاد امشب..
در ۳۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۲۱, الهام - روح پرتابل گفت...: خیلی خوب حرف دل زدین
با اجازه مطلبتون لینک شد
در ۳۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۲۶, ناشناس گفت...: آره،گاهي هر شب يلداس،منظورم بيشتر اوقاته
در ۳۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۹:۵۶, ناشناس گفت...: چقدر قشنگ گفتی حدیث
امشب مثل یلداهای قبلی نیست

:(

خیلی خوب گفتی خیلی
در ۱ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۴۰, میثم الله‌داد گفت...: من این رو یادمه. خیلی قشنگه.
در ۱۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۰۹, ناشناس گفت...: مرسی خیلی مرسی