۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

از نو

دلم را هرس می کنم
تا برای با تو بودن جوانه بزند .‏
خدا را چه دیدی
شاید بهار امسال در زمستان بود ..‏

برچسب‌ها:

13 نظر:

در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۰۳, Anonymous همياري براي مونا گفت...

اسم من مونا است، من این نامه را از روی تخت آی.سی.یو در بیمارستان جکسون میامی فلوریدا برای شما می نویسم. من دانشجوی دکترای برق در دانشگاه بین المللی فلوریدا هستم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه صنعتی شریف تهران در تابستان ٢٠٠٧ از چندین دانشگاه آمریکا بورس تحصیلی گرفتم. من فلوریدا را برای تحصیل انتخاب کردم و در آگوست ٢٠٠٧ وارد دانشگاه شدم.
متاسفانه ٤ ماه بعد از اقامتم در آمریکا در نوامبر ٢٠٠٧ بیمار شدم و پزشکان بیماریم را یک بیماری نادر خونی تشخیص دادند.
لطفا به اين لينك مراجعه كنيد:


http://mona-zarei.blogfa.com/


http://tofighi.wordpress.com/2009/12/24/help-mona


http://helpsavemona.blogspot.com

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۱۰, Anonymous ناشناس گفت...

دوسش داشتم
ولی اینجا الان یه پت دیگه بود نبود؟؟؟
یا حذف شد یا تغییر کرد

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۲۸, Anonymous ناشناس گفت...

اره،اون پست چي شد؟اوني كه هركي بجاي اونيكي بود

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۲۸, Anonymous ناشناس گفت...

اره،اون پست چي شد؟اوني كه هركي بجاي اونيكي بود

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۱۰, Blogger میثم الله‌داد گفت...

اون پست به دلیل رعایت نکردن قوانین حذف شده ظاهراً.

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۴۹, Anonymous ناشناس گفت...

خلاف قوانین نبود بود؟؟؟

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۸:۵۰, Anonymous ناشناس گفت...

شاید به خاطر اینکه اسم آورده بود

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۰۹, Anonymous معصومه گفت...

به دیدارم بیا هرشب
در این تنهائی تنها و تاریک خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۰۹, Anonymous معصومه گفت...

به دیدارم بیا هرشب
در این تنهائی تنها و تاریک خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است

 
در ۱۵ دی ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۵۷, Anonymous null گفت...

گشتم نبود، احیاناً شماام نگرد که نیست !!!

شایدم برای شما شد، می خوای حالا بگرد ..!

 
در ۱۶ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱:۰۰, Anonymous گل گفت...

آفرین به قلمت

 
در ۱۶ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱:۰۰, Anonymous گل گفت...

آفرین به قلمت

 
در ۱۶ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۴۱, Blogger رضا گفت...

مونا اینجا چی میخواد الان؟

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی