۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

حدیث

در آینده بازاریانی از پارس خواهند آمد؛
که در نزدشان؛
«حرمت پول» بیش از «حرمت خون» است!
پس به آن‌ها بگویید که ذهب القِبَل و ضَرَب البوق.

برچسب‌ها:

21 نظر:

در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۱۰, Anonymous ناشناس گفت...

سلام. از گودر دنبال ميكنيم.
اينم آدرسمونه:
http://panjebox.blogspot.com/

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۰, Blogger رضا گفت...

نمیدونم چرا این همه سوءتفاهم در مورد بازاری ها وجود داره.ایدئولوژی این پست اشتباهه.اصلا ایدئولوگ کردن هر اتفاق اشتباهه.چرا باید همه اعتراضات و اعتصابات رو با یک ایدئولوژی سنجید؟ حداقل از لیبرالیسم استفاده کنید نه سوسیالیسم و کمونیسم.

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۲۲, Blogger رضا گفت...

با خود پست کاری ندارم که قویه یا ضعیف ولی اشتباهه.یه روزی مشخص میشه که این حرف در مورد بازار نادرست بود و اشتباه

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۱۷, Anonymous O2 گفت...

رضا جان عزیز برادر ناراحت نشو راست میگن دیگه . وقتی اونهمه جنایت شد آقایون توی حجره ها بی خیال دنیا داشتن اسکناس هاشون رو می شمردن عین خیالشون نبود اما تا دیدن قرار دو زار از جیبشون بره وا مصیبتا سر دادن

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۴۶, Blogger جادوگر گفت...

اول مثبت بی‏نهایت لایک بر نوشته‏ات باد

بعدم لایک ِ مجزا به کامنت بابالنگدراز و 02

راس میگن دیگه، موقعی که اون همه جنایت میشد چرا یاد اعتصاب نبودن و پول رو پولشون میذاشتن؟؟

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۴۸, Blogger جادوگر گفت...

تیکه‏ی "ذهب القِبَل و ضَرَب البوق " خدااا بود

((:

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۴, Anonymous دان کی شوت گفت...

یعنی برن جلو بوق بزنن؟

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۲, Anonymous بابالنگدراز گفت...

ممنون جادوگر:)

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۰۹, Blogger رضا گفت...

بابالنگ دراز
من قضیه رو پیچیده نمی کنم.سوسیال موسیال هم مهم نیست که حالیت نیست.تو ذات فرهنگی ماست.از اون موقعی که بچه بودیم تو صداسیما نشون دادن که کارخونه دار و بازاری سرمایه دار و زالو صفته و پول چرک کف دسته و هر چی آدم پولدارتر باشه بدتره و در عوض اونایی که فقیر بیچاره و وجودشون در واقع دوزار واسه اجتماع مفید نیست همه انسانهای درستی هستند و ایثارگر و فداکار.
اینه که ما بخوابم نخوایم تو وجود همهمون این هست.واسه همین رو ماشینای مدل بالا خط میندازیم وتا خونه بزرگ می بینیم میگیم ای خواهرمادر از کجا آورده این خونه رو خریده؟

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۵, Blogger رضا گفت...

دوم این که براساس اصول همون جامعه آزاد و لیبرالی که من وشماو اون بازاری براش میجنگیم و اعتراض می کنیم و اعتصاب میکنیم
نفع شخصی متضمن نفع جمعی است(یعنی حتی اگه بازاری فقط و فقط برای خودش و جیبش اعتصاب میکنه باز هم به نفع من و شماست.چون هشتاد درصد افزایش مالیات بر درآمد یعنی رونق قاچاق،یعنی فروش بدون فاکتور،یعنی زیرآبی رفتن برای فرار از چنین مالیات سنگینی،یعنی فروختن جنس بنجل بخ من و شما با قیمت پایین تر و سود بیشتر،یعنی به فروریختن و از بین رفتن اقتصاد نظام مند و از بین رفتن تولید داخل
همه اینا دقیقا همون چیزیه که یک نظام کودتایی و مستنبد میخواد.خیلی هم بیشتر از زندانی کردن چند نفر آدم سیاسی بهش کمک میکنه.حالا این که شما همه چیز رو از دید خودتون و سیاسی کاری ببینید و قضاوت کنید درست نیست.
ما دارید در مورد یک قشر وسیع صحبت می کنید و این قضاوت اصلا درست نیست.این که چنین مرزبندی نادرستی رو رواج بدید و جا بندازید درست مثل همون حاکمانی رفتار میکنید که بحث خودی و غیرخودی رو راه انداختند و مردم رو مرزبندی کردن

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۸, Blogger رضا گفت...

و اما سوم
نهمن و نه شما و نه هیچکس دیگه ای نمیدونه که بین اون آدم هایی که روزها اومدن بیرون و اعتراض کردن و کتک خوردن و خونشون ریخت روی زمین چند تا بازاری بودند.فیلتر که نداشتیم،داشتیم؟
از اونایی که جلوی کابل و باتوم بودند پرسیدیم کهبازاری بوده یا نه؟پرسیدیم که سر سفره بازاری نون خورده یا نه؟پرسیدیم که اصلا خودش یه حجره دار بازاری بو.ده یا نه؟
چطوری به این خط و مشی رسیدیم که ایناها فقط واسه پول اعتصاب کردند و اون موقع خون و خونریزی حضور نداشتند؟

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۳۲, Blogger رضا گفت...

این بحث خیلی طولانیه و کار زیادی می بره تا جا بیفته.ولی خواهشمندم این رو تو ذهن خودتون تکرار کنید و سعی کنین به نسل آینده هم یاد بدین.ما آزادیم اما آزادی ما نباید آزادی بقیه رو محدود کنه.ما در عین آزادی حق نداریم یک گروه روبه خاطر حتی عقاید صنفی و دسته ایش چون با ما موافق نیست بکوبیم.
به خدا پول چرک کف دست نیست و خیلی هم خوبه.اون کسی که این ضرب المثل رو جا انداخت و در گوش ما حرف از قناعت زد عامل نیمی از عقب مانمدگی های ماست.
کسی که کار بکنه و پول دربیاره به این مملکت و این مردم خدمت کرده.هر چه بیشتر در راستای اقتصاد نظام مند،اقتصاد آزاد و بازار فعالیت کنه بیشتر چرخ اقتصاد این مملکت رو چرخونده.پول خوبه،کار خوبه،کارآفرینی خوبه،مالکیت شخصی خوبه،خصوصصی سازی خوبه،سازو کار اقتصاد بازار و قیمت آزاد خوبه
به خدا هزاران بار بهتر و موثرتر از اقتصاد دولتی و مزخرف و کوپنی و کالابرگی و این حرفاست.این که دولت قیمت شیر و ماست و پنیر رو تعیین کنه و بگهکی بفروش و کی نفروش ما رو به قهقهرا میبره.اقتصاد ما رو نفتی نگه میداره.ما رو همین طور جهان سومی و پسرفته نگه میداره.
خواهش میکنم به اعتصاب بازاری ها هم به عنوان اعتصاب اقتصادی جنبش نگاه کنید.به عنوان کمک به پا گرفتن جنبش آزادی خواهی و رهایی از زیر یوغ دولت و نظام نگاه کنید.ازش حمایت کنید و بدونین خیلی بیشتر و بهتر به شما نفع میرسونه.

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۱:۰۱, Anonymous مهندس پنگول جونی گفت...

@رضا
من به بازار نه به عنوان یک شخص حقیقی بلکه به عنوان یک صنف نگاه می کنم. دلیل نداره که بخوایم بحث شخصیت یک بازاری رو پیش بکشیم. وقتی می گیم چرا بازار اون موقع تحرکی از خودش نشون نداد. منظورمون این نیست که اصلا هیچ بازاری ای تو اعتراضات نبود. منظورمون هویت مستقل بازاره. مسلما بازاری هایی هم بودن که اعتراض داشته باشن.
من مشکلم اینه که چرا وقتی
اعتراضات به همراهی بازار نیاز داشت. وقتی بازار می تونست نقش مهم خودش رو بازی کنه وارد ماجرا نشد ولی وقتی پای منفعت مادی به میون اومد. صدای بازار در اومده؟
چرا بازار( نه بازاری ) باید از بقیه انتظار همراهی داشته باشه در این مورد؟
وقتی جنبشی به ثمر می رسه که همراهی تمام اقشار رو به دنبال داشته باشه.
چرا وقتی بازار شاهد اعتراض معلمان بود کاری نکرد؟
چرا وقتی دانشجویان اعتراض می کردند بازار ساکت بود؟
آیا ضربه به قشر دانشجو و معلم ذره ای ارزش نداشت؟
بازار باید در تمام این اتفاقات حداقل از خودش واکنشی نشون می داد تا چنین دیدی رو از خودش دور می کرد.
کسی بازار رو به عنوان زالو نگاه نمی کنه. بلکه به عنوان تشکلی نگاه می کنه که سکوت و اعتراضش فقط در جهت منافع مادی خودشه.
گفتی که :نفع شخصی متضمن نفع جمعی است.
بله درسته. ولی اگه هر کسی فقط به فکر نفع شخصی خودش باشه آیا کاری پیش می ره؟ تو تضمین می کنی که نفع شخص آدم ها با هم تداخل پیدا نکنه؟ نفع شخص با نگاه به جمعه که معنی پیدا می کنه رفیق.

ختم کلام اینکه هر تشکلی و هر قشری باید به حمایت از حق بلند شه تا جنبشی بتونه پیروز شه.

 
در ۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۲۲:۰۰, Anonymous ناشناس گفت...

با مهندس پنگول موافقم

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۸:۵۲, Blogger رضا گفت...

مهندس
پیش از این هم بازار اعتصابات و تحرکاتی داشت اما از سوی قشری مورد حمایت قرار نگرفت.اعتصابات بازار حتی قبل از انتخابات و اعتراضات دیگر اقشار بود.
این که بازار را به صورت یک صنف نگاه کنی خیلی بهتره.مساله راحت تر قابل حله.تو باید از هر صنف و قشر انتظارات خاص خودشان را داشته باشی.مطمئنا وقت بازاریان اعتصاب می کنند انتظار ندارند دانشجویان هم اعتصاب کنند و سرکلاس نروند چون کاملا چیز بی ربطی است.در مقابل هم انتظار نداشته باشیم که بازاریان در موقع اعتصابات دانشجویان و یا اعتراضات صنفی معلمان سرکارشان نروند.
اگر هم بگویم که اعتراضات مثلا خردادماه سال گذشته کلی بود و همه باید این کار را می کردند که گله عدم همکاری به همه برمیگردد.چرا در همان موقع معلمان سرکار رفتند؟ چرا کارمندان دولت علیرغم این که هر روز می دیدند خون جوانها بر آسفالت خیابان ریخته می شوند باز هم فردا کیف در دست به ادارات رفتند؟ چرا من و تو علیرغم اعتراضاتی که داشتیم سرکار رفتیم؟پس ما هم پول پرست بودیم و فقط به فکر این بودیم که اخراج نشیم و به دنبال همان چرک کف دست خودمان بودیم.
هر کسی باید در جبهه خودش بجنگه.مهم هدف مشترکه.

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۱۰, Anonymous ناشناس گفت...

@رضا
مهم هم همینه که بین خودمون و این اعتراض بازاری ها هدف مشترکی نمی بینم.
اعتراض بازار هیچ وجهه آزادی خواهی نداشت.

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۰۰, Blogger رضا گفت...

@مهندس
اعتراض ما هم نفع شخصی داشت،هم نفع جمعی.
اعتصاب بازاریان هم همین طور.در این که ما از هدف غایی اعتصاب بازاریان منتفع میشیم شکی نیست.و حصول به نتیجه هم زودتر حاصل میشه.این نفعی که ممکنه ما متوجهش هم نشیم کلی به ما کمک میکنه.مهمترین وجه آزادی و لیبرالیسم در نظام اقتصاد آزاده.وقتی ما اقتصاد آزاد نداشته باشیم سیاست آزاد هم نخواهیم داشت.یکی از دلایل شکست چپ ها در ایران و به سرانجام نرسیدن اصلاحات عدم توجه به اصلاحات اقتصادی منتج به نظام اقتصاد آزاد بود.

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۰۱, Blogger رضا گفت...

سیاه و سفید دیدن مشکل ماست

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۰۶, Anonymous ناشناس گفت...

@رضا
خب من نظر برعکس نظر تو رو دارم.وقتی سیاست آزاد نداشته باشیم اقتصاد آزاد هم نخواهیم داشت.

;-)

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۳, Blogger رضا گفت...

مهندس
سیاست آزاد و اقتصاد آزاد برای دوام داشتن لازم و ملزوم یکدیگه هستن.در مورد تقدم و تاخرشون من و تو اولین نفراتی نیستیم که با هم اختلاف داریم.حتی اقتصاددان های همین مملکت هم با هم اختلاف دارن.مهم اینه که حداقل به اقتصاد آزاد و سیاست آزاد اعتقاد داشته باشیم.
به هر حال حداقل ما در یک دوره سیاست نسبتا آزاد داشتیم و نتونستیم حفظش کنیم چون در کنارش به دنبال اقتصاد آزاد نرفتیم.حالا امیدوارم اگه روزی به سیاست آزاد رسیدیم دوباره حتما به فکر اقتصاد آزاد هم باشیم

 
در ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۱۴, Anonymous ناشناس گفت...

@رضا
به امید اون روز.

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی