۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

تکیه گاهم باش

کاش کمتر به من تکیه می کردی..
تا از ترس شکسستن..
قدرت ریسک را از دست نمیدادم..

«با الهام از پست قاصدک »

برچسب‌ها:

13 نظر:

در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۱۷, Anonymous دان کی شوت گفت...

پس عصای پدر بزرگم چی بگه!

 
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۲۴, Anonymous ناشناس گفت...

زیبا بود

 
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۳, Blogger ذهن ِآشفته گفت...

من هم دوست‌اش داشتم
اما
نمی‌تونم شباهت وحشتناک‌اش رو به این پست "قاصدک" نبینم:

http://one-minute-silence.blogspot.com

امیدوارم شباهت‌اش ناخواسته بوده باشه

 
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۳, Blogger ذهن ِآشفته گفت...

لینک رو اصلاح می‌کنم:

http://one-minute-silence.blogspot.com/2010/08/blog-post_14.html

 
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۷, Blogger ذهن ِآشفته گفت...

یه چیز دیگه
فکر نمی‌کنید "تیتر" با "متن" تضاد داره؟

"تکیه گاهم باش" می‌شه برعکس شدن جای تکیه دهنده و تکیه کننده، که خب باز همین متن براش صادقه!

 
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۳۰, Anonymous بهانه گفت...

اتفاقا من هم اومدم حرفهای ذهن آشفته رو بزنم
هم اینکه تیتر با متن تناقص داره
هم اینکه دیروز قاصدک مشابه همینو نوشته بود

 
در ۲۴ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۳۲, Anonymous مهندس پنگول جونی گفت...

مفهوم ممکنه نزدیک باشه ولی متن کاملا فرق می کنه.

به نظرم می رسه یکی از نوشته های قدیمی خانومی باشه این متن

 
در ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۱۶, Anonymous رضا گفت...

ایده قاصدک رو فلان
دارن باهاش بهمان

 
در ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۰, Blogger خانمی گفت...

نوشته قدیمی نیست..و تضادی که توش ود رو دوس دارم..
اصولا تضاد رو دوس دارم..
وقتی پست قاصدک رو خوندم این به ذهنم رسید..امیدوارم تقلید محسوب نشه یا تقلب..!!

 
در ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۳:۳۲, Anonymous ناشناس گفت...

ye joor elham mahsoob mishe taghriban

 
در ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۳, Blogger ذهن ِآشفته گفت...

بابت شجاعت‌تون به‌تون تبریک می‌گم
ولی این دیگه خیلی شبیه‌ئه
کاش یا می‌نوشتید "با الهام از فلان" یا اصلن نمی‌نوشتیدش

راجع به تضاد هم من دیگه صحبتی ندارم! :دی
فقط این رو بگم که این تضاد اون تضادی نیست که توی ادبیات "آرایه‌ی ادبی" محسوب می‌شه.

 
در ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۴۰, Blogger مینی مالیده گفت...

مطلبی به آخر پست اضافه شد

با تشکر از دقت نظر دوستان

 
در ۲۶ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۹:۱۶, Blogger خانمی گفت...

:)مرسی..من یادم میمونه از این به بعد بنویسم اگه از جایی الهام گرفتم

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی