۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

واسطه‌گر

وقتی برای خرید یک محصول انتخاب‌های موازی زیادی دارم، مسلمن وارد آن مغازه‌ای نمی‌شوم که روی تابلوی ورودی‌ش نوشته: «در صورت خروج از این فروشگاه، شما را به قتل می‌رسانیم»!
.

برچسب‌ها:

17 نظر:

در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۷, Anonymous ناشناس گفت...

آيا منظورتون خودرو 405 ؟

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۹, Anonymous ناشناس گفت...

nice idea

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۳۸, Blogger یک‌بارگی گفت...

ناشناس
مسلمن نه!


مهندس
ابراز ارادت!

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۰۹, Anonymous تلخک گفت...

برداشت های زیادی می شه ازش کرد!
اگر منظور خاصی داری، احتمال این که متوجهش نشن زیاده.

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۰۱, Blogger Unknown گفت...

از معدود نوشته هایی بود که وقتی خوندمش پی به هیچی نبردم و نتونستم با هیچی تطبیقش بدم!!‏

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۴, Blogger یک‌بارگی گفت...

تلخک
قاصد چنین گیجیده‌ام!


سینا
یه‌کم بیشتر تلاش کنی حتمن می‌تونی با یه چیزی تطبیق‌اش بدی. اتفاق روز نیست. کلی‌ئه

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۱۴, Anonymous تلخك گفت...

بهترين جوابي كه مي شد داد.
الان جوابو بيشتر از پست دوست دارم:دي

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۳۴, Anonymous ناشناس گفت...

یعنی اگه اونی که من فکرشو می کنم هاااااا
عالی بود

:)))))


اما ممکنه به جرم ارتداد بگیرنتون :D

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۴۰, Anonymous دان کی شوت گفت...

همین که سر کاریم خودش کلی عشقه!

 
در ۹ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۴۴, Blogger unknown گفت...

سلام دوست عزیز به بلاگ ما سر بزنید مایل بودید بگید تا همدیگرو لینک کنیم:)

 
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۳:۰۴, Anonymous ناشناس گفت...

توضیح دهید لطفا"

 
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۹:۳۵, Anonymous نیگن گفت...

اینکه درصد بالایی از خوانندگان معنی متن رو نفهمن و اونایی هم که فکر می کنن فهمیدن بگن اگر منظورت همونیه که ما فکر می کنیم ! یه ضعف برای مینیمالتون محسوب میشه .

 
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۸:۵۰, Blogger یک‌بارگی گفت...

ناشناس
شرمنده‌ی درخواست‌ات‌ ام. بذار همین‌طوری که هست بمونه. یه روزی، یه جایی، به موردش که برخورد کنی شاید یادت بیاد این رو.


نیگن
متاسفانه این تفکریه که ایجاد شده، ولی من خیلی قبول‌اش ندارم. از بس نوشته‌ها سطحی و دم‌دستی شده (البته هنوز هستن خواننده‌ها و نویسنده‌هایی که به اصالت خوندن یا نوشتن پابندن) که عادت کردیم انتظار داشته‌باشیم هر مینی‌مالی رو با یه بار خوندن بفهمیم و لایک بزنیم و بریم سراغ بعدی. چیزی که گم شده وقت گذاشتن روی تفکر اون نوشته یا مینی‌مال‌ئه.
من به این نمی‌گم ضعف.

 
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۰۰, Anonymous ناشناس گفت...

با حرف یکبارگی موافقم

 
در ۱۰ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۲۰:۱۱, Anonymous نیگن گفت...

خوب البته این سلیقه یی هست ... همونطور که عده ایی شعرهای سعدی رو می پسندن چو روانِ و مقصودش رو طوری ابراز می کنه که همه همون چیزی رو می فهمن که تو ذهن شاعر بوده اما عده ایی دیگه هم شعر های شاملو رو می پسندن که عام اکثرا متوجه منظورش نمی شن و بیشک هر نوع شعر طرفداران خاص خودش رو داره :) به هر حال من نظر خودم رو گفتم و قصد خاصی نداشتم. امیدوارم موفق باشید

 
در ۱۱ شهریور ۱۳۸۹ ساعت ۱:۳۲, Anonymous ناشناس گفت...

وقتی هم به موردش برخورد کنم تشخیص نمی دم که به این جمله مربوطه یا نه چون اصلا معنی این جمله و کاربردش رو نفهمیدم

 
در ۱۹ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۲۳:۱۴, Anonymous ناشناس گفت...

منم از اسنادش خبر دارم ولی حالا موندم چرا سر خواهر خوشگله دعوا شد ؟!!!!!!!!

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی