پدر
ته تغاری از پشت در می شنید که پدر چگونه با افتخار در مورد ته تغاری اش حرف می زند.
ته تغاری بزرگترین لذت زندگی را چشیده بود.
پی نوشت : چند سال است که دیگر کسی با افتخار در مورد ته تغاری حرف نمی زند.
ته تغاری بزرگترین لذت زندگی را چشیده بود.
پی نوشت : چند سال است که دیگر کسی با افتخار در مورد ته تغاری حرف نمی زند.
برچسبها: پنگول
6 نظر:
من بچه اولم
بچه اولا هميشه نقش برف كوب رو دارن!
بايد راه رو واسه نفر بعدي وا كنن
منظورت احتمالا برف روب بوده؟
احتمالا خود ته تغاري پدري خوب و مهربان براي يكي يه دونه اش شده باشد .
با صبا موافقم
من یه ته تغاری هستم
هورااااا
(البته اندکی لوس تشریف دارم)
;-)
خوشحالم كه هم ته تغاري ام هم سر تغاري:دي
يكي يدونه
خل و ديوونه :دي
برف كوبي يه اصطلاح كوهنوردي هستش بردياي خپل- آبرومونو بردي بابا
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی