۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

اندر احوالات عاشق بودن در اواخر دهه‌ی 80

همبستگی در صبح
همخوابگی در ظهر
همریدگی در شب

برچسب‌ها:

7 نظر:

در ۱۲ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۲:۴۴, Anonymous ناشناس گفت...

صبح و ظهر و شب فرقی نمی کند
اهم بودن قضیه در اشتراک هم است

 
در ۱۲ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۳۳, Blogger پوریا منزه گفت...

آقا ما هم عضو ؟

 
در ۱۳ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۹:۲۸, Anonymous null گفت...

تجربه ش کردی که این قدر با اطمینان می گی؟؟؟؟!

 
در ۱۳ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۴۳, Blogger نویسنده مهمان گفت...

نخوردیم نون گندم
دیدیم دست مردم

 
در ۱۳ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۳۰, Anonymous یاسمن اکبرپور گفت...

بابامون که نونوایی داشته

 
در ۱۴ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۰:۵۳, Anonymous null گفت...

گیرم که پدر بود کاسب
از کسب پدر تو را چه حاصل؟؟!

( البته بیت بالا در جواب شما، در صورت مستقل بودنتون کاربرد داره!)

....
ولی هیچی مثل خوردن خود نون گندم نمیشه!

بگذریم ... مرسی قانع شدم

 
در ۱۴ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۸:۳۹, Blogger رضا گفت...

البته یه خرده زمانهاش رو باید جا به جا کنی.جور در نمیاد که.
ولی خوشم اومد که مهندس رو هم بی تربیت کردیم تو این وبلاگ
بالاخره پست های ما تاثیر خودش رو گذاشت.حالا دیگه فقط من متهم نمیشم به بی ادبی

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی